شاخص ترین پارک ملی کشور ، پارک ملی گلستان همچنان در آتش سوزی های عمدی می سوزد ، اگر وضع به همین صورت ادامه پیدا کند باید منتظر فاجعه ای باشیم که در سال 75 رخ داد و 700 هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی گلستان را سوزاند.
منطقه ای که آتش سوزی در آنجا رخ داده داخل محدوده محیط بانی است و می تواند کار شکارچیان غیرمجازی باشد که در این منطقه کار شکار را انجام می دهنداین منطقه ریستگاه قوچ،میش،خرس قهوه ای و پلنگ استکه شکارچیان را به این منطقه می کشاند.
بایستی کمیته بحران تشکیل داده شود و رئیس سازمان محیط زیست و وزیر کشور و مسئولین دستگاههای قضایی و اطلاعاتی به منطقه بروند. کسانی که با سلاح گرم به داخل منطقه ممنوعه می روند و بدین گونه بی رحمانه سرمایه های زیستی و طبیعی ما را خاکستر می کنند را نباید آزاد گذاشت. داستان آتش سوزی های گلستان هر سال تکرار می شود و بهشت تنوع زیستی ایران تصاعدی فرسایش می یابد.تعداد اندک محیط بانان ، کوهستانی بودن منطقه،نبود امکانات بخصوص هلی کوپتر ، حمایت نکردن دستگاه ها و نهادها باعث می شود یا مانند دفعات گذشته آتش همه جا را می سوزاند و یا به منابع طبیعی برخورد می کند و متوقف می شود بازهم چون دفعات گذشته کمک و ارسال هلیکوپتر آنقدر دیر به منطقه می رسد که بخش وسیعی از منطقه سوخته و کاری نمی توان کرد. هم رئیس پارک و هم رئیس اداره کل محیط زیست استان از کمبود نیرو و امکانات می نالند. واقعیت تلخ آن است که آتش بی تدبیری اصلاح طلب و اصول گرا و لیبرال نمی شناسد. مدیران هر چقدر هم قابل اعتماد باشند ولی وقتی فاقد بازوی مشاوره ای و علمی و منابع مالی لازم باشند کاری از پیش نمی برند. در این شرایط مدیریت سازمان محیط زیست باید برای دو معضل بزرگ خود یعنی دریاچه ارومیه و پارک ملی گلستان اقدام فوری انجام دهد و قبول کند کس و یا کسانی که از طرف سازمان این امور به آنها واگذار شده توان حل مشکلات پیچیده این دو پارک ملی را ندارند. پس بهتر است کمیته ای ویژه متشکل از متخصصان، دست اندرکاران، نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و سازمانهای مردم نهاد و جوامع محلی تشکیل دهد تا مدیریت استان و سازمان را در برنامه های علمی و مدیریتی این دو بحران بزرگ یاری دهند. تا کی باید دست روی دست گذاشت و شاهد خاکستر شدن تنها لکه سبز کشور بود. چگونه است که عده ای به خود اجازه می دهند که با سلاح گرم وارد منطقه ممنوعه شوند و بی رحمانه میراث طبیعی و سرمایه های زیستی کشور را خاکستر کنند؟12 سال است که در اثر بی تدبیری بخشی از پارک در اختیار وزارتی قرار داده شده است که خود عامل اصلی نابودی پارک ملی گلستان است.
در رابطه با راهکارهای حفظ تنوع زیستی جنگل گلستان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 – از ظرفیت پاسگاه های منطقه می توان نهایت استفاده را کرد
2 – در هیئت دولت مصوب شود که سازمان ها و نهاد های حفاظتی در رابطه با محیط زیست مجهز به هلی کوپترشوند ویا حتی با هماهنگی سازمان مربوطه بدون فوت وقت هلی کوپتر در اختیار محیط زیست قرار بگیرد
3 – با توجه به تکرار آتش سوزی در جنگل گلستان باید پیش بینی شود در سه یا چهار ماه از سال حفاظت و کنترل منطقه را تشدید کنند .
4 – فرهنگ سازی بین مردم در رابطه با حفظ ونگهداری جنگل ها و مراتع و محیط زیست با چاپ بروشور و پوستر و...
5 – اختصاص بودجه در هیئت دولت از محل اعتبارت (آتش سوزی ، سیل و بحران های طبیعی)جهت تامین تجهیزات مورد نیاز
6 – آخرین و مهمترین راهکار عبور جاده آسیایی از وسط پارک ملی گلستان عملا کنترل آن را غیر ممکن کرده است. هر چه سریع تر بایستی انتقال جاده آسیایی به خارج پارک در اولویت قرار گیرد وزارت راه گزینه های انتقال جاده را بررسی کرده و ارزیابی زیست محیطی آن هم تکمیل شده است. ولی ظاهرا در دولت قبلی این ارزیابی مورد تایید سازمان محیط زیست قرار نگرفته است. به راستی اگر چنین اتفاقی در سازمان محیط زیست رخ داده باشد باید به حال ایران و ایرانی و بی تدبیری در این سازمان گریست که چگونه بخشی از کارشناسان و مدیران نفوذی و بی کفایت در سازمان محیط زیست با نجات مهمترین پارک ملی تحت مدیریت خود در خاورمیانه مخالفت کرده اند و در عین حال صدها ارزیابی ضد محیط زیستی و ویرانگر را تایید کرده اند.
در پایان ما از خانم دکتر ابتکار انتظار داریم که بطور شفاف این مسئله را پیگیری و انتقال جاده را نه در حرف که در عمل و با فوریت هر چه تمامتر قبل از آنکه گلستان ایران به کلی ویران و بیابان شود ، عملی کنند.
نویسنده : ابوالقاسم رستمانی