این خودرأیی ها و تابع محض امر ولی نبودن ها، گاه این صحابی پر سابقه رسول خدا را به افراط و گاه به تفریط کشاند و در پایان، سبب شد تا در سن 93 سالگی و آنگاه که دیگر کار از کار گذشته بود، به اشتباهات خود پی برده و به خونخواهی حضرت اباعبدالله (ع) قیام کند، به این امید که توبه خالصانه و خونش بتواند سهل انگاری ها و ولایت ناپذیری هایش را شفاعتی باشد...
برای جامعه و حکومت ایران که داعیه اسلامی بودن دارد، مرور رویدادهایی که در صدر اسلام رخ داده است، می تواند درس عبرتی باشد تا از وقوع حوادث مشابه آن در زمان حاضر و آینده جلوگیری کند.
به گزارش «تابناک»، از جمله شخصیت هایی که به بهانه پخش سریال تحسین برانگیز «مختارنامه» جا دارد که به او توجه بیشتری شود، «سلیمان بن صرد خزائی» است؛ کسی که هرچند پس از قیام امام حسین (ع) در زمره توابین قرار گرفت و اتفاقا با اخلاصی مثال زدنی تلاش کرد به جبران گذشته بپردازد، اما با این حال پیشی گرفتن وی از امام زمان خویش و گاهی عقب ماندن از او، وی را دچار تردیدهایی کرد که باعث شد با وجود سابقه بسیار در رکاب پیامبر اعظم(ص)، وی هیچ گاه نتواند در قامت افرادی چون ابوذر، مقداد، عمار، هانی، حبیب و دیگرانی از این دست ظاهر شود.
بنا بر نقل تاریخ، سلیمان در جنگ جمل به بهانه اینکه دوستانی در جبهه جملیون داشت از جنگ کناره گرفت، کناره گرفتنی که باعث رنجش امیرالمومنین(ع) شد و این در حالی بود که علی(ع) انتظارات بالاتری از سلیمان ـ که در زمره نخبگان بود ـ داشت ولی او از امام زمان خود عقب افتاد و فاصله گرفت.
او در ماجرای صلح امام حسن (ع) اما از امام زمان خویش پیشی گرفت و با وجود نظر قطعی و مسلم امام بر صلح با معاویه ملعون، به دلیل مصالح اسلام و جامعه اسلامی، همواره بر طبل جنگیدن کوبید.
در این گزارش آمده: در صورت تهدید ایران یا سوریه، ایران برنامه ای اجرا خواهد کرد که در آن، روزانه بیست موشک «شهاب» به اسرائیل شلیک و در مدت دو ماه، در عمل اسرائیل خود به خود از نقشه جغرافیای سیاسی محو خواهد شد. همچنین اگر موشک های نشان رفته «اسکاد» حزب الله لبنان نیز شلیک شود، مدت دو ماه که نه، بلکه در 45 روز تل آویو نابود خواهد شد.
سرویس بین الملل ـ مقامات امنیتی و آگاه در تل آویو بر این باورند که در صورت وقوع جنگ، اسرائیل نخواهد توانست در برابر موشک های بالستیک ایران مقاومت کند.
به گزارش «تابناک»، جمله بالا، بخشی از گزارش تحلیلی روزنامه «القدس العربی» است که در آن به ترسیم سناریوی احتمالی جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی پرداخته است.
در ادامه این گزارش آمده است: سیستم های ضد موشک اسرائیل، سیستم هایی به نام «هایتس» است که در برابر موشک های «شهاب» ایران، کارآیی یک تیرچه چوبی را هم ندارد.
القدس العربی» می افزاید: اگر ایران تهدید هوایی شود، یا احساس کند که سوریه در معرض اشغال است، برنامه ای اجرا خواهد کرد که در آن، روزانه بیست موشک «شهاب» به اسرائیل شلیک خواهد کرد و به این ترتیب، در مدت دو ماه، در عمل، اسرائیل خود به خود از نقشه جغرافیای سیاسی محو خواهد شد. همچنین اگر موشک های نشان رفته «اسکاد» حزب الله لبنان نیز شلیک شود، در مدت دو ماه که نه، بلکه در 45 روز تل آویو نابود خواهد شد.
«القدس العربی» در پایان گزارش تحلیلی خود می نویسد: یقینا با زدن یک کلید در تهران، جان هزاران اسرائیلی در تل آویو گرفته خواهد شد و برای همین است که جهان از ایران می ترسد.
در همین حال، یک مرکز صهیونیستی امور سیاسی بیت المقدس نیز در گزارشی تحلیلی که تلاش دارد خطر توانایی موشکی ایران را به فراتر از سرزمین های اشغالی تسری دهد، مدعی است، برد موشک های ایرانی، دست کم 11500 کیلومتر است و همه کشورهای اروپایی در تیررس این موشک هستند، به گونه ای که جدای از شهرهایی چون؛ لندن، پاریس، مادرید، اسلو و هیلسینکی، حتی نیویورک نیز از این موشک ها در امان نخواهد بود.
در ادامه این گزارش آمده است: جدای از کشورهای اروپایی، سرزمین های اشغالی، روسیه، هند و برخی کشورهای آفریقایی و آمریکای شمالی نیز از موشک های ایران در امان نخواهند بود.
لبته این مرکز صهیونیستی مشخص نکرد که انگیزه ایران برای تهدید کشورهای نامبرده چیست؟!
تنگهای که اگر بسته شود، اقتصاد دنیا سقوط میکند
درصد نفت عربستان، 90 درصد نفت ایران، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده عربی و 100 درصد نفت کشورهای کویت و قطر از تنگه هرمز عبور میکند که در مجموع میتوان گفت 90 درصد صادرات نفت تولید کنندگان خلیج فارس توسط تانکرهای نفتی از این مسیر عبور داده میشود
زبان تهدید رسانهای غرب و همراهان عربی آنها درباره تحریمهای اخیر یک جانبه آمریکا علیه کشتیرانی و تجارت ایران در حالی دراز شده است که گویا اقتصاد تمام وابسته آمریکا، اروپا و عربی به نفت و تجارت نسبت به اهمیت تنگه هرمز غافل شده و فراموش کرده که بسته شدن این تنگه اقتصاد دنیا را فلج میکند.
اهمیت استراتژیک تنگه هرمز با توجه به عبور حجم بالا و غیر قابل جایگزین حاملهای انرژی از آن غیر قابل انکار است. این مساله با توجه به عرض کم مناطق قابل کشتیرانی در این تنگه که چیزی در حدود 3 کیلومتر برای هر یک از خطوط رفت و برگشت است و از میان جزیرههای ایرانی میگذرد اهمیت تسلط بر این منطقه را دو چندان مینمایاند.
بر اساس آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا، روزانه 16.5 تا 17 میلیون بشکه نفت خام از منطقه خلیجفارس عمدتا به مقصد ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و دیگر کشورهای آسیایی صادر میشود که تمام آن از تنگه هرمز عبور میکند و این به جز حجم عظیم فرآوردههای نفتی، گاز مایع و مایحتاج کشورهای منطقه است که از این تنگه عبور میکند.
در هیچ رساله ای به رئیس جمهور محترم توصیه نشده است که مثلا؛ «مستحب است وزیر امور خارجه در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی(ع) عزل شود و تاخیر در برکناری او تا پایان تاسوعا و عاشورا، کراهت داشته و خلاف احتیاط است»!
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشتی انتقادی به تحلیل چرایی اقدام رئیس جمهور و تبعات این برکناری شتابزده پرداخته است.
در اصل یکصدوسی و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است؛ «رئیس جمهور می تواند وزراء را عزل کند» و در اصل یکصدوسی و پنجم همان قانون تصریح شده است که؛ «رئیس جمهور می تواند برای وزارتخانه هایی که وزیر ندارند، حداکثر برای مدت 3 ماه سرپرست تعیین نماید».
بنابراین عزل آقای منوچهر متکی از وزارت امور خارجه و انتصاب همزمان آقای دکتر علی اکبر صالحی به سرپرستی این وزارتخانه که عصر دیروز طی دو حکم جداگانه از سوی ریاست محترم جمهوری صورت پذیرفت، اقدامی کاملا قانونی و در حوزه اختیاراتی بوده است که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رئیس جمهور محترم کشورمان داده است. اما در قانون اساسی نیامده است که رئیس جمهور مکلف است وزیر امور خارجه کابینه خود را دقیقا هنگامی که به عنوان ماموریت رسمی در یک سفر خارجی به سر می برد، از وزارت برکنار کند! و یا در هیچ رساله ای به رئیس جمهور محترم توصیه نشده است که مثلا؛ «مستحب است وزیر امور خارجه در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی(ع) عزل شود و تاخیر در برکناری او تا پایان تاسوعا و عاشورا، کراهت داشته و خلاف احتیاط است»!
نگارنده به هر دو برادر بزرگوار، آقایان متکی و صالحی ارادت داشته و آنها نیز از این ارادت بی خبر نیستند، و اساسا موضوع این وجیزه درباره چرایی پایان دادن به مسئولیت یکی از آن دو برادر عزیز و سپردن مسئولیت به برادر عزیز دیگر نیست، سخن آن است که این عزل و نصب بر فرض ضرورت- که تشخیص آن مطابق قانون اساسی برعهده رئیس جمهور و از اختیارات ایشان است- می توانست به دور از برخی جوانب احتمالا توهم آفرین نیز صورت پذیرد.
عزل آقای منوچهر متکی در حالی که وی به عنوان وزیر امور خارجه در ماموریت رسمی خارج از کشور به سر می برد، این توهم را در اذهان عمومی و طرف های خارجی پدید می آورد که کدام ضرورت و مسئله فوری و فوتی در کار بوده است که آقای دکتر احمدی نژاد حتی درنگ یک روزه یا چند ساعته برای عزل وزیر خارجه کابینه خویش را هم جایز ندانسته و نه فقط حکم عزل او را صادر کرده است بلکه لازم دیده خبر مربوط به صدور این حکم را بلافاصله در اختیار رسانه ها نیز قرار دهد!
چرا...؟! در عرف شناخته شده سیاسی، عزل یک وزیر در حال ماموریت- آنهم ماموریت خارجی وزیر خارجه- علاوه بر آن که نشانه بروز ناگهانی اخلال در سیاست خارجی یک کشور تلقی می شود، اهانت آشکار به شخصیت وزیر عزل شده نیز هست و این تلقی را - چه بخواهیم و چه نخواهیم- در پی خواهد داشت که یکی از رخدادهای اخیر سیاست خارجی کشور- روی واژه اخیر تاکید می شود- رضایت رئیس جمهور را به دنبال نداشته است! و اما، چرا یکی از رخدادهای اخیر؟!
پاسخ روشن است، زیرا چنانچه نارضایتی مورد اشاره مربوط به گذشته و چرخه عمومی سیاست خارجی کشور باشد، عزل وزیر خارجه در حال ماموریت خارجی معنی ندارد! بدیهی است که سیاست خارجی کشورمان، چه در عرصه منطقه ای، چه بین المللی و مخصوصا در اجلاس چند روز گذشته ژنو 3 با دستاوردهای بزرگ و خیره کننده ای روبرو بوده است، تا آنجا که دشمنان تابلودار نیز توان انکار آن را نداشته اند بنابراین از یکسو، علت عزل آقای متکی نمی تواند تازه و جدید بوده و طی چند روز اخیر پدید آمده باشد و از سوی دیگر برکناری شتابزده ایشان بی آن که علتی در روزهای اخیر داشته باشد، قابل توجیه و تفسیر نیست. و سؤال این است؛ پس ماجرا چیست؟! و در روزهای اخیر چه اتفاقی افتاده است که جناب احمدی نژاد، رئیس جمهور محترم کشورمان، صبر و درنگ یک روزه یا چند ساعته را نیز برای عزل و برکناری ایشان جایز ندانسته است؟! مخصوصا آن که پیش از این هم آقای رئیس جمهور در پی جابه جایی وزیر خارجه کابینه خویش بود و البته، بعدها، بنا به عللی از آن منصرف شد.
چند ماه قبل، وقتی آقای رئیس جمهور، چند تن از نزدیکان خود از جمله آقای اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان نماینده ویژه خود در امور خاورمیانه، آفریقا، آسیا و... منصوب کرد، این اقدام ایشان با اعتراض آقای متکی روبرو شد که معتقد بود انتصاب نماینده ویژه، حرکتی موازی در سیاست خارجی و آسیب رسان است و اما، پس از تأکید رهبرمعظم انقلاب بر اجتناب و پرهیز دولت از موازی کاری در سیاست خارجی، رئیس جمهور محترم احکام صادره را لغو و مسئولیت نمایندگان ویژه را به «مشاور» تغییر داد. ولی سه روز قبل، آقای اسفندیار رحیم مشایی حامل پیام رئیس جمهور به ملک عبدالله پادشاه اردن بود.
این مأموریت آقای مشایی با جایگاه رسمی وی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور همخوانی چندانی ندارد و به پست و جایگاه «مأمور ویژه» شبیه تر است شاید این مأموریت با اعتراض آقای متکی روبرو شده باشد! و... شاید هم علت دیگری در میان باشد... و در هر دو حالت، شایسته تر آن بود که ریاست محترم جمهوری لااقل تا بازگشت آقای متکی از مأموریت خارج کشور، صدور حکم عزل ایشان را به تأخیر می انداختند، تا خدای نخواسته تصور نشود رئیس جمهور محترم تاب کمترین انتقاد به رئیس دفتر خویش را ندارند.