رئیسجمهور کشورمان با بیان اینکه تورم نقطه به نقطه را از 45 درصد به 14
درصد رساندیم، گفت: تورم را تا پایان سال به زیر 25 درصد خواهیم رساند.
حجتالاسلام
روحانی رئیس جمهور کشورمان در همایش سفرا و روسای نمایندگیهای ایران در
خارج از کشور با بیان اینکه سیاست خارجی دکتری مستقل ندارد و جزئی از
استراتژی ملی است، گفت: مردم در خرداد سال گذشته به ما گفتند در برخورد با
بیگانگان با منطق و استدلال و از موضعی شجاعانه اما مدبرانه با در نظر
گرفتن منافع بلندمدت حرکت خود آغاز کنیم.
وی ادامه داد: تورم نقطه به نقطه را از 45 درصد به 14 درصد رساندیم و تورم را تا پایان سال به زیر 25 درصد خواهیم رساند.
رئیسجمهور
کشورمان با بیان اینکه برنامه دولت بدون در نظر گرفتن موفقیت یا عدم
موفقیت مذاکرات هسته ای است، تصریح کرد: در سیاست خارجی اگر محاسبات ما
درست نباشد یا هزینه زیادی خواهیم داد یا شکست میخوریم.
رئیسجمهور
کشورمان ادامه داد: عدهای در جهان ایرانهراسی، اسلامهراسی و شیعههراسی
را رواج میدهند و عدهای نیز در داخل تعاملهراسی را رواج میدهند.
رئیسجمهور
کشورمان با بیان اینکه برخی در داخل میگویند چرا به خارجیها نزدیک
میشوید، تصریح کرد: برخی ترسوها و بزدلهای سیاسی اعتماد به نفس ندارند و
همه را مانند خودشان گمان میکنند.
وی ادامه داد: هر وقت مذاکرات شروع میشود برخی میگویند ما داریم میلرزیم، به جهنم بروید و جای گرم برای خود پیدا کنید.
حجتالاسلام
روحانی با بیان اینکه بهترین دیپلماتهای جهان را داریم، خاطرنشان کرد:
دولت کار بزرگی کرده، یک نمونه آن همین توافق ژنو است که اگر عدهای ممنون
این زحمتکشان نباشند دیر یا زود ممنون خواهند شد و تاریخ قضاوت خود را
انجام خواهد داد.
رئیسجمهور کشورمان ادامه داد: ما میخواهیم با همه دنیا حتی همه کشورهایی که سالها با آنها در تنش بودیم رابطه برقرار کنیم.
وی
با بیان اینکه اگر اطمینان پیدا کنیم منافع ملی ما در خطر نیست در آینده
میتوانیم به یک رابطه عادی با این کشورها برسیم، تصریح کرد: بعضی از تاریخ
عقب هستند و حرفهایشان برای صد سال پیش بوده است.
حجتالاسلام
روحانی با بیان اینکه ما به دنبال برد - باخت نیستیم، خاطرنشان کرد: دنیا
بداند که ما هیچ عجلهای در مذاکرات نداریم و مسئله هستهای یک بحران تصنعی
است.
حجتالاسلام روحانی در ادامه سخنان خود پیرامون مذاکرات
هستهای گفت: ما در بحث هستهای هیچ عجلهای نداریم ولی تاخیر را به صلاح
نمیدانیم. بنده عرض میکنم که پایههای تحریم شکسته است و در این هیچ
تردیدی ندارم و باید بدانیم شرایط گذشته باز نخواهد گشت و ما با تحریم
مقابله کردیم.
وی افزود: ما همزمان در مذاکره با 1+5 در حال شکستن
تحریمها هستیم و آنها هم میدانند که ما چگونه تحریمها را میشکنیم. ما
تحریمها را ظالمانه و ضد بشری میدانیم و به آنان گفتهایم که تحریمهای
شما غلط و ضد بشری بوده است. شما داروهای بیماران ما را نیز تحریم کردید که
این موضوع در تاریخ میماند.
رئیسجمهور با غلط خواندن تحریمهای
هستهای گفت: ما در عین اینکه تحریمها را غلط میدانیم اما برنامه
اقتصادیمان را به طور جدی دنبال میکنیم تا مشکلات کشور را حل کنیم.
حجتالاسلام
روحانی تصریح کرد: ما مسئله هستهای را یک بحران تصنعی میدانیم ما در بحث
هستهای هیچ مشکلی نداریم. قطعا آنان بعد از توافق نهایی نیزخواهند گفت که
جلوی ایران را در ساخت بمب هستهای گرفتهایم.
وی با طرح این سوال
که چرا اسرائیل امروزه بیش از هر زمان دیگری رسوا شده است گفت: امروز
اسرائیل در افکار عمومی دنیا از لحاظ اخلاقی و حقوقی محکوم شده است. چرا در
فضای مجازی اسرائیل محکوم شده است چرا که فضای دنیا تغییر کرده است. امروز
یک قدرت جدید به میدان آمده و آن شبکههای اجتماعی و جوانان هستند.
رئیسجمهور
تصریح کرد: هیچ زمانی مانند جنگ اخیر غزه به اسرائیل شکست نخورد و مفتضح
نشد. امروز اسرائیل در افکار عمومی دنیا آدمکش و کودککش است و
منهدمکننده بیمارستانها و مدارس است. حتی بزرگترین مدافعان اسرائیل نیز
نتوانستند از آن دفاع کنند. چراکه شرایط دنیای امروز فرق کرده است و روشن
شده است که چه کشوری به دنبال سلاح کشتار جمعی است و چه کشوری به دنبال آن
نیست.
روحانی با بیان اینکه جمهوری اسلامی هیچ زمانی به دنبال سلاح
کشتار جمعی نبوده و نخواهد بود گفت: چه آژانس باشد و چه نباشد جمهوری
اسلامی به د نبال سلاح جمعی نبوده، نیست و نخواهد بود. این موضوع را دنیا
بداند که ما به جد به دنبال مذاکره و حل مسائل هستیم و دنیا بداند که ما
مذاکره را برای مذاکره نمیپذیریم. مذاکره باید در زمان معقول و به راهحل
درست برسد و ما در این خصوص آمادهایم با منطق و استدلال صحبت کنیم.
رئیسجمهور
با بیان اینکه از شفافتر شدن مسائل هستهایمان هراسی نداریم گفت: ما
خود در این زمینه داوطلب هستیم ما خودمان آژانس را دعوت کردیم تا
دوربینهایشان در مراکز هستهای ما قرار گیرد.
وی افزود: دنیا باید
واقعیت کنونی را بپذیرد و لمس کند و بداند ما اراده جدی برای حل و فصل
مسائل داریم و به هیچ عنوان از حقوقمان عقبنشینی نمیکنیم. این دولت،
دولتی نیست که بخواهداز حقوق ملت خود عقبنشینی کند.دولتی که بهترین و
بالاترین پشتیبانی مردمی را به همراه دارد و در بهترین شرایط برای اتحاد با
سران دیگر قوا است.
وی افزود: سایر قوا نیز در کنار ما هستند و همه
ما درکنار هدایتهای رهبری هستیم و یک ید واحده در کشور هستیم و به هیچ کس
اجازه نمیدهیم بین قوا اختلاف بیاندازد و خدایی ناکرده که الحمدالله وجود
نیز ندارد به رهبری توهین کند.
روحانی تصریح کرد: ما یک ملت بزرگ،
خودباور، مستقل، دلیر، مسلمان و ایثارگر هستیم و امروز ایستادهایم و در
میدان مذاکره نیز البته با لبخند سخن میگوییم، آنانی که از لبخند خوششان
نمیآید رویشان را برگردانند. ما در مذاکرات البته با لبخند حضور خواهیم
داشت و تدبیر میکنیم و انشالله به پیروزی دست پیدا خواهیم کرد.
وی
ادامه داد: همین جا لازم میدانم که از وزیر امور خارجه متخصص، مدبر و
هوشیار و تیم مذاکرهکننده هستهای از طرف مردم تشکر کنم. تیم مذاکرهکننده
هستهای بداند 90 درصد مردم پشتیبان آنان هستند و دعای خیر رهبری بدرقه
آنان بوده و خواهد بود.
وی ادامه داد: امیدوارم ایشان راضی باشند
که بگویند همین اواخر در ماه مبارک رمضان رهبری معظم انقلاب فرمودند من
مرتب برای تیم مذاکره کننده هستهای دعا میکنم و حس میکنم که کارزار سختی
دارند.
روحانی خاطرنشان کرد: زمانی که رهبر معظم انقلاب و ملت ما
اینچنین هستند تیم مذاکرهکننده هستهای قوی است و اعتماد به نفس بالا
داشته و کاملا مسلط به قوانین بینالمللی است.
وی گفت: نگوییم ما یکی هستیم و طرف مقابل 6 کشور؛ که یک مرد جنگی به از صد هزار؛ ما منطق داریم و تکیهمان بر قانون است.
رئیسجمهور
از اقتصاد و فناوری به عنوان یکی از مهمترین مسائل زمان ما یاد کرد و گفت:
همه شما سفرا بدانید که تلاشتان در کنار سایر وظایفتان باید روانسازی
روابط ما با جهان باشد.
وی افزایش سرمایهگذاری و روانسازی روابط
تجاری، بانکی و پولی را کار بزرگ سفارتخانهها برشمرد و افزود: در چارچوب
اقتصاد مقاومتی از مشکلات عبور خواهیم کرد اما امروز هیچ کس در دنیا بدون
رابطه با دیگران نمیتواند به اهداف خود دست یابد.
روحانی همسایگان و
منطقه را اولویت اول سیاست خارجی کشور خواند و اظهار کرد: در این 11 ماه
عمر دولت به اکثر همسایگان نزدیکتر شدهایم و با بقیه نیز صمیمی هستیم. به
جز یکی دو کشور که امیدواریم آنها هم به جرگه اکثریت بپیوندند و «شاذ من
الغنم» نباشند.
وی ادامه داد: منطقه برای ما اهمیت دارد همچنان که
روابط با دیگر کشورهای آسیایی و جهانی نیز برای ما مهم است و اکنون جایگاه
ما در منطقه و جهان بهتر شده است.
رئیسجمهور به استقبال مردم و
رسانهها در سفرهای سازمان ملل و داووس اشاره کرد و گفت: آمریکاییها گفتند
که رژیم صهیونیستی میخواست هر آنچه ما -ایران- بافته بودیم پنبه کند اما
اعتراف کردند و در نظرسنجیهایشان نشان داده شد که بافتههای خودشان پنبه
شد.
وی با تاکید بر اینکه شرایط جهان تغییر کرده است و اقتصاد و
فناوری در کنار هم معنی مییابد، بیان کرد: باید با اقتصاد و فناوری تؤامان
با سرعت بیشتر به پیشرفت دست یابیم.
روحانی با ابراز امیدواری نسبت
به رهتوشه کردن مباحث جلسه امروز و دیگر جلسات و نیز رهنمودهای مقام معظم
رهبری از سوی سفرا گفت: ای رهتوشه موجب دستیابی ما به اهداف بیشتر شده و
موجب خوشحالی مردم خواهد شد که آن نیز به نوبه خود خوشحالی خدا و حضرت ولی
عصر (عج) را در پی خواهد شد.
وقتی وزیر ارشاد به بندبازی در مواضع و رفت و آمدهای کلامی هر روزه میان این طرفیها و آن طرفیها و لبیکگویی به هر دو طرف به خود میبالد؛ وقتی تمام دغدغه فرهنگی معاون هنری وزیر ارشاد این باشد که نویسنده نمایشنامه موهن «روز حسین» از کانادا به مملکت نزول اجلال کرده و در مدت کمتر از یک سال حدود ده تئاتر روی صحنه ببرد و وقتی مسئول سینما شبها به یاد فیلمهای توقیفی بخوابد و روزها با فکر رفع توقیف آنها از رختخواب برخیزد و ... دیگر هیچ جای تعجبی باقی نمیماند از اینکه یک کارگردان تئاتر با وقاحت تمام گفتگویی را روی سایتش منتشر کند که در آن از احساس منفی مردم ایران نسبت به همجنسگرایی و شنیدن کلماتی همچون «پریود زنان» در ملأ عام ابراز تاسف و بدترین توهینها نثار نظام و عقاید دینی مردم از جمله حجاب شده است.
محمد یعقوبی، نویسنده و کارگردان تئاتر
به گزارش رجانیوز، این روزها تحتتأثیر اظهارنظرهای غیرمعمول فرهنگی مردان دولت تدبیر و امید، شدت وقاحت جریانشبهروشنفکری به جایی رسیده است که یک کارگردان تئاتر به نام «محمد یعقوبی» که با آثار سیاسیاش همچون «زمستان 66» (ضد جنگ هشت ساله) و «یک دقیقه سکوت» (با موضوع قتلهای زنجیرهای) و «نوشتن در تاریکی» (با موضوع فتنه 88) شناخته میشود و پیش از این در سال 91 در اعتراض به رویه دولت وقت به کانادا مهاجرت کرده بود، افکار کثیف و وقیح خود در باب مسائلی همچون همجنسگرایی و روزهخواری و بیحجابی در تئاتر را با چند شعار مبتذل سیاسی همراه و در سایت اختصاصیاش منتشر میکند و همزمان با این افاضاتش و گلایه از خفقان حاکم، با حمایت مدیری همچون «علی مرادخانی» (معاون هنری وزارت ارشاد)، «دو تا دو تا» تئاتر روی صحنه سالنهای دولتی میبرد.
«علی مرادخانی» معاون هنری وزارت ارشاد در کنار «علی جنتی»
ماجرا از 20 تیر ماه سال جاری آغاز شد؛ از جایی که خبرگزاری «تسنیم» طی گزارشی، بخشهایی از گفتگوی منتشر شده «محمد یعقوبی» با «امین بهروزی» در سایت اختصاصی «یعقوبی» را منتشر و به آن اعتراض کرد. گفتگویی که در بخشهایی از آن، هنر تئاتر با سکس و رابطه هنرمندان تئاتر با مخاطب به رابطه دو طرف یک سکس تشبیه شده بود:
«همیشه ناتوانها یا نادانهایی هستند که آدمها را به خودی و غیرخودی تقسیم میکنند، هر کس را که مانند خودشان نیست انکار میکنند. مهم این است که تماشاگران، کسانی که ما برایشان تئاتر کار میکنیم تئاتری را میپسندند که به آنان احترام میگذارد و قصد مرعوب کردنشان را ندارد. تئاتری که قصد ندارد ناتوانی خود را در ارتباط با تماشاگران تبدیل کند به متهم کردن تماشاگران به نفهمی. آنهایی که میگویند برایشان نظر تماشاگر مهم نیست و فقط به لذت خودشان فکر میکنند لابد در زندگی خصوصی خودشان هم و به طور مشخص در سکسشان هم لابد فقط به فکر ارضای خود هستند، لابد برایشان مهم نیست که طرف مقابلشان هم باید لذت ببرد. تئاتر هم یک رفتار انسانی، یک جور سکس است. اگر کسی فقط به فکر ارضای خودش باشد یا فقط قصد ارضای طرف مقابلش را داشته باشد در هر دو صورت وضعی ناپایدار و پا درهوا دارد. بهترین وضعیت این است که هر دو طرف ارضا شوند.»
اما این تنها بخشی از اظهارنظرهای عجیب و غریب او در این گفتگوست. او خیلی صریح در سایه امنیت خاطری که امثال «مرادخانی» برای او مهیا کردهاند، در مورد حجاب صحبت میکند:
«به نظرم مهمترین رفتار اقتدارگرایانه این نظام در آغاز حکومت اجبار زنان به حجاب بود. اگر زنهای ما زیر بار این حجاب اجباری نمیرفتند، اگر مردان زنان را در آن زمان حمایت میکردند، بخش عمدهای از این شرایط خفقان و سرکوب اتفاق نمیافتاد. زنان و مردان به این اجبار تن دادند و اجبارهای دیگر یکی بعد از دیگری شروع شد. همانطور که گفتم کار به جایی کشیده شد که به چهاردیواری آدمها هم حمله کردند. یادم هست زمانی کسی حق نداشت در اتومبیل شخصی خود ترانه گوش بدهد. اتومبیلها را بازرسی میکردند که نوار ترانه پیدا کنند. دوران نفرتانگیزی بود. همانطور که حالا دیگر کاری به نوارهای ترانه داشبورد اتومبیل شما ندارند، حتی به رنگ لباستان چندان کاری ندارند به نظرم زمانی خواهد رسید که در همین نظام البته اگر برقرار بماند زنها موفق میشوند که حجاب اجباری را کنار بگذارند.»
و سپس به بهانه جشنواره تئاتر فجر سال 88 در مورد اصل انقلاب اسلامی که امثال «مرادخانی» مدیران فرهنگی آن هستند، میگوید:
«من کسانی را که درجشنواره شرکت کردهاند سرزنش نمیکنم؛ اما من در آن شرایط کار درستی نمیدیدم که شرکت کنم. نمیخواستم درجشنوارهای که به مناسبت پیروزی این انقلاب است شرکت کنم. چه جشنی؟ برای کدام انقلاب؟ ما دیدیم در خیابان با مردم چهگونه برخورد کردند. به نظر من کمترین واکنش به این همه بدرفتاری و خشونت با مردم این بود که هیچ کس در جشن این انقلاب شرکت نکند. انقلابی که به مهمترین آرمانش یعنی آزادی وفادار نباشد جشن گرفتن ندارد.» البته پاسخ به این فکر و نظر از جانب ما بسیار ساده و آسان است اما بهتر است که آقایان مرادخانی و سرسنگی برای آن پاسخ درخور داشته باشند.»
اما بعد از انتشار این گزارش، این گفتگو برای چند روز از سایت «یعقوبی» حذف میشود؛ هر چند که در سایه اقبال ناگهانی رسانههایی چون شرق و اعتماد و خبرآنلاین و حتی روزنامههای چون «صبا» که گردانندگانش ادعای ارزشی دارند و حتی از نهادهای ارزشی تغذیه میشوند، «یعقوبی» هر چه لایق او و همفکران خویش است، نثار رسانههای منتقدش میکند.
بدتر از آن، سکوت «مرادخانی»ها و «جنتی»ها و بزرگان دولتی بود که بعد از دستگیری عوامل سازنده کلیپ «هپی»، هنوز به ساعت نکشیده، موضعگیری توئیتری کردند و حالا نسبت به چنین مواضع شاذی نه تنها ساکت ماندند که حتی از اجرای دو نمایشنامهی همزمان او («هیولاخوانی» و «دلسگ») در دو سالن دولتی «تئاتر شهر» و «ایرانشهر» حمایت کردند.
در سایه این اقبالی که معنای تشکر از «سکس خواندن تئاتر» و «ضد آزادی خواندن انقلاب اسلامی» توسط «یعقوبی» داشت، او با دریافت این حقیقت که حوزه فرهنگ در دولت تدبیر و امید بیصاحبتر از آن است که کسی بابت این قبیل موضعگیریها واکنشی نشان دهد، این بار متن کامل گفتگوی توهینآمیز و سراسر وقاحت خود را در سایتش البته با اصلاح چند جمله، منتشر کرد.
نمایش " تنها راه ممکن " نوشته و کار محمد یعقوبی
رجانیوز برای آنکه در تاریخ ثبت شود که وزرات ارشاد دولت یازدهم به طور اعم و مدیرانی مانند «علی مرادخانی» به صورت اخص، حمایت بیدریغ خود را به چه قشر هنرمندانی اختصاص میدهند و برای بازگشت آنها از کانادا فرش قرمز پهن میکنند، برخی از این اظهارنظرهای بیسابقه «یعقوبی» را با عذرخواهی پیشاپیش از پیشگاه مخاطبان، منتشر میکند؛ باشد که «غیرت» برخی به درد آید از این همه تسامح و نفاق برخی مدیران فرهنگی که حقوق و مزایای حکومت را میگیرند و در خفا بودجهها را میان امثال «یعقوبی» تقسیم میکنند:
ا-از علاقه به نمایشی با تم همجنسگرایی تا تاسف از احساس منفی مردم نسبت به کلمات رکیک
«یعقوبی» گفتگویش را این طور آغاز میکند:
«من بعد از گذراندن دورههای آموزشی به فکر اجرای نمایشی بودم که مجموعه نمایشنامهای را به دست آوردم که در آن از دو نمایشنامه خیلی خوشام آمد. یکی از آنها نمایشی بود به نام untidy thing که دربارهی رابطهای همجنسگرایانه بود، نمایشنامهی دوم شب به خیر مادر نوشتهی مارشا نورمن بود. من بیدرنگ از فکر اجرای نمایش اول گذشتم چون می دانستم که شرایط اجرای آن در ایران مهیا نیست.
از نظر مسئولان فرهنگی؟
نه تنها از این نظر که به نظرم شرایط فرهنگی خود تماشاگران هم آماده ی اجرای چنین چیزی نبود، در حقیقت میدانستم و هنوز هم اعتقاد دارم که داستان این نمایش در تماشاگر ایرانی ایجاد نوعی واکنش منفی میکرد. حتا شاید تماشاگران تمسخرکنان به شخصیتها میخندیدند.
ممکن است داستان نمایش را بگویید؟
داستان درباره زوجی بود؛ زن متوجه میشود که همسرش با مردی رابطه داشته است، مرد مدت کوتاهی است که مرده است و نمایشنامه در واقع گفتوگوی زن با مردی است که با همسر زن رابطه داشت. و این دیالوگ هنوز یادم است که پارتنر مرد به زن او میگوید که او همیشه عاشق زنش بوده...
و شما فکر میکنید که تماشاگر واکنش منفی نسبت به چنین داستانی دارد؟
بله قطعاً، مثلاٌ در همین اجرای «خشکسالی و دروغ» صحنهای هست که وقتی شخصیت زن به مرد گیر میدهد، مرد از او میپرسد: پریودی؟ و خب من شک ندارم حتی اگر این دیالوگ را اجازه بدهند بگویم هنوز تماشاگر آمادگی شنیدنش را ندارد. چنین دیالوگی متاسفانه هنوز تماشاگر را معذب میکند. بنابراین من آن پرسش مرد را حذف کردم.»
2- شما که میدانید این نظام چهقدر برای مردمش ارزش قائل است؟!!!
سپس «یعقوبی» در پاسخ به سوالی درباره دلایل مجوز نگرفتن نمایشنامهی «شب به خیر مادر» میگوید:
«دلیلشان این بود که این نمایش ترویج خودکشی میکند و تاثیر بدی بر مخاطب میگذارد. شما که میدانید این نظام چهقدر برای مردمش ارزش قائل است؟!!!
3- اجرای تئاتر بدون روسری
همین نمایش البته با حمایت مدیران وقت به اجرای عمومی هم میرسد؛ اما «یعقوبی» اجراهای خصوصی را به یک دلیل ساه بیشتر ترجیح میدهد:
«نمایش اجراهای خصوصی متعددی داشت و درطی این اجراها با کمک شهردار وقت جناب کرباسچی و طی مسیری که به نظرم چندان ربطی به بحث ما ندارد، نمایش را درتئاتر شهر اجرا کردیم که البته متوجه شدیم که اجراهای خصوصی بسیار دلپذیرتر بود.
-چرا؟
دلیلش ساده بود. در اجراهای خصوصی بازیگران ما روسری نداشتند.
-جالب است، به نظر شما این کار هم غیر قانونی نبود؟
نبود، گفتم که، این حریم خصوصی است . گرچه حتمن میدانید که در آن سالها نظام حاکم حتی آزادی آدمها را در چهاردیواری خانهشان برنمیتابید.»
خب وقتی «یعقوبی» تئاتر را به سکس تشبیه میکند، مشخص است که از اجرای بدون روسری بازیگران لذت بیشتری عائد کارگردان میشود.
4-تکنیکهای مقابله با سانسور؛ از بغل کردن بازیگران تا سیگار کشیدن در ماه رمضان
«من در کارگاه استاد سمندریان هنرجو بودم و در پایان کلاسها ما نمایش باغ وحش شیشهای را اجرا کردیم. اجرای ما مصادف شد با ماه رمضان و من در آن اجرا اولین تکنیک مقابله با سانسور را به کار بردم. در صحنهی تنهایی جیم و لورا جایی هست که جیم به لورا میگوید یکی باید تو را ببوسد لورا! بازیگرم بنا به خواست من رو به تماشاگران گفت: من الان باید او را ببوسم اما نمی توانم.... ولی این همهی داستان نبود، گفتم که ماه رمضان بود و بازیگر من در آن اجرا سیگار میکشید و یک جای کار هم که تام مست و خراب به خانه میآید و گریه میکند بنا به خواست من بازیگر خانم در نقش لورا تام را بغل کرد. من به فکر این بودم که اگر او قرار است نقش خواهر تام را بازی کند وقتی خواهری ببیند برادرش گریه میکند چه میکند؟ برادرش را بغل میکند... بعد از اجرا دانشجویی با تهریش و صورت پرجوش پیش من آمد و به اجرا اعتراض کرد که شما مسائل شرعی را رعایت نکردید و به ارزشها توهین کردهاید و چه و چه.... ما میخواستیم تئاتر کار کنیم. هدف ما باورپذیر کردن نمایش باورپذیر کردن مثلن رابطهی دو بازیگر بود که در نمایش نقش برادر و خواهر را بازی میکردند. بنابراین بازیگران با نیت و قصد فساد همدیگر را بغل نکرده بودند. قصدمان ارتکاب جرم نبود. قصدمان باورپذیر کردن موقعیت بود.»
5- بازیگر اجازه نداشت بگوید ... میخوره، میگفت بیست و پنج میخوره!
«مثلن بازیگرانم متاسفانه نمیتوانند همدیگر را بغل کنند. در مقام نویسنده هم ایدههایی برای واژههای نگفتنی پیدا کردهام. مثلن در ماچیسمو بازیگران هر جا که دیالوگها سانسور شده بود لب میزدند. یا در این نمایش آخر یعنی «خشکسالی و دروغ» بازیگران به جای حرفهایی که نمیتوانستند بگویند از عدد بیستوپنج استفاده میکردند. مثلن بازیگر اجازه نداشت بگوید میشاشه، جای این کلمه میگفت میبیستوپنجه. یا به جای گه میخوره میگفت بیستوپنج میخوره. جاهایی هم که یک جمله را گفته بودند نگوییم دیگر بیستوپنج چارهی کار نبود. از بازیگرانام خواستم با حرکت آهسته کاری انجام دهند، جوری که در سینما بهش میگویند slow motion و همزمان با حرکت آهسته مثل نمایش ماچیسمو لب میزدند.» و کمی جلوتر دلیل استفاده از 25 را هم میگوید: « اصل25 قانون اساسی درباره سانسور است.»
6- گفتم یک شرط دارد: در صحنه تخت خواب داشته باشم!
«سال 1385زمان اجرای نمایش ماه در آب همه میخواستند در تئاتر شهر پروژکشن استفاده کنند و تئاتر شهر امکانات کمی داشت، مسئولان تئاتر هم میلی به خرید چند پروژکشن نداشتند و ترجیح میدادند کارگردانها را راضی کنند که پروژکشن را از کارشان حذف کنند. من پیش یکی از مسئولان رفتم و او التماسکنان از من پرسید نمیشود که پروژکشن استفاده نکنی؟ من هم گفتم یک شرط دارد: در صحنه تخت خواب داشته باشم. آن مسئول با تعجب گفت: چرا که نه؟
-به همین سادگی؟
به همین سادگی.»
7-این نظام از کلمه وحشت دارد
«اصولاً این نظام با کلمه مشکل دارد، یعنی حکومت ما از کلمه وحشت دارد و این باعث میشود بیشتر حوزههایی که سانسور در آن اتفاق میافتد حوزههایی هست که کلمه در آن وجود دارد مثل کتاب.»...
(برای مطالعه مشروح این گفتگو به اینجا مراجعه کنید)
و اما...
اینها تنها بخشی از این گفتگوی وقاحتبار مردی است که تمام آرمانش یک تختواب وسط صحنهی تئاتر است. مردی که از خفقان مینالد و همزمان دو تئاتر بر روی صحنه دارد که در یکی در سالن متعلق به شهرداری تهران، شعار «مرگ بر امریکا» را به تمسخر میکشد و آن را به یک سگ منتسب میکند و در دیگری در بزرگترین سالن تئاتر شهر، از سانسور حکومتی میگوید و یک معلم دینی مذهبی را به سخره میگیرد. و البته نظام جمهوری اسلامی تا آن حد انعطاف دارد که اپوزوسیون نازلی همچون «محمد یعقوبی» با آرمانهای تختخوابیاش در آن فعالیت کند، اما هیچ دلیلی وجود ندارد که این فعالیت با پول و حمایت دولت و در سالنهای دولتی صورت گیرد.
افتتاحیه تئاتر «دل سگ» در سالن دولتی ایرانشهر
در این میان، قسمت تلختر ماجرا آن جاست که همین به اصطلاح هنرمند، مدتی استاد دانشگاه تهران بوده و اذهان دانشجویان را با این گزارههای زیرشکمی پر کرده است و جالبتر آنکه شنیده میشود حالا در دولت یازدهم «یعقوبی» و چند نفر دیگر همچون «نغمه ثمینی» و «محمد رحمانیان» تا آنجا در سیستم تئاتر نفوذ پیدا کردهاند که در دایره مشاوره و تصمیمسازی قرار گرفته و بر تصمیمات امثال «مرادخانی» تأثیر میگذارند.
به هر حال، مهم نیست که اربابان غربی «یعقوبی» به او گفتهاند باید روتر بازی کند و در این میان مدیران فرهنگی ساکت ماندهاند، حتی مهم نیست که همین مطلب هم رزومهای خواهد شد برای «محمد یعقوبی» در فرودگاه فلان کشور غربی برای صدور روادید، مهم این است که یک بار مظلومیت تاریخی جمهوری اسلامی در مواجهه با وقاحت هنرمندان تخت خوابی یک جا ثبت شود و البته سکوت برخی مدیران در این میان...
منبع: رجانیوز
ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺑﻮﺩ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﻦ
ﺑﺴﯿﺠﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺟﻠﻮﯼ ﺟﻤﻊ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﮔﻔﺖ : ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﻮﻫﻢ ﭼﻤﺎﻕ
ﺑﺪﺳﺘﯽ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻠﻪ ﭼﻤﺎﻕ ﺑﺪ ...ﺳﺘﻢ .
ﺯﻣﺎﻥ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﮐﻪ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﺗﻮ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﻣﻮﺵ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﭼﻤﺎﻗﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺍﺳﻠﺤﻪ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎﻫﺎ
ﺳﯿﻨﻪ ﺳﭙﺮ ﮐﺮﺩﯾﻢ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﺎ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﺎﻟﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻤﺎﻗﻤﺎﻥ ﺭﺍ
ﺩﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﺷﮑﻞ ﮐﻠﻨﮓ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯽ ﮐﺸﻮﺭ ﻭ
ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺪ ﻫﺎ ﻭ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎ ﻭ ﻧﯿﺮﻭﮔﺎﻩ ﻫﺎ ﮐﺮﺩﯾﻢ .
ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺑﻢ ﻭ ﺳﯿﻞ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﻭ ... ﺁﻣﺪ ﻭ ﺷﻤﺎﻫﺎ
ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻟﻢ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺳﺮ ﻣﯿﺪﺍﺩﯾﺪ
ﭼﻤﺎﻕ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺑﺮﺍﻧﮑﺎﺭﺩ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺗﺎ
ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺍﺭ ﻭ ﮔﻞ ﻭ ﻻﯼ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﻢ .
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻮﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ
ﭼﻤﺎﻕ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﺑﯿﻞ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺍﺭﺩﻭ
ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﺩﯼ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺮﻭﻣﺎﻥ ﮐﺸﻮﺭ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﻢ .
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﻫﺎ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﻭ ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﯽ ﻏﯿﺮﺕ
ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻧﺎﻣﻮﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﭼﻤﺎﻕ ﻫﺎﯾﻤﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺗﺎ ﺍﺯ
ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺷﻤﺎ ﻫﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻨﯿﻢ .
ﺍﻣﺎ ﺷﻤﺎ ﻫﺎ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟
ﻣﮕﺮ ﻧﻤﯿﮕﻮﯾﯿﺪ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﻫﺴﺘﯿﺪ؟
ﻣﮕﺮ ﻧﻤﯿﮕﻮﯾﺪ ﮔﻔﺘﮕﻮﯼ ﺗﻤﺪﻥ ﻫﺎ؟
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﭼﻤﺎﻗﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﯿﺪ ﻭ ﻣﺜﻞ ﺷﻌﺒﺎﻥ ﺑﯽ ﻣﺦ ﻫﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺁﺷﻮﺏ ﮐﺸﯿﺪﯾﺪ؟
ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﯿﺪ، ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺁﺗﺶ ﺯﺩﯾﺪ، ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯿﺪ،
ﺍﺯ ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﯾﺪ، ﺑﻪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺿﺮﺑﻪ
ﺯﺩﯾﺪ، ﺍﻭﺗﻮﻫﺎ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﯾﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ 8 ﺷﺐ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺗﺎ
ﺑﺮﻕ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻫﺎ ﻗﻄﻊ ﺷﻮﺩ ﻭ ...
ﭘﺲ ﮐﻮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﻗﺸﻨﮕﺘﺎﻥ؟ ﭘﺲ ﮐﻮ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮﯾﺘﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﻣﻦ
ﭼﻤﺎﻕ ﺑﺪﺳﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻤﺎﻕ ﺑﺪﺳﺘﯽ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﭼﯽ؟