ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

افشای جزئیات جدید از فساد بزرگ نفتی آقازاده جنجالی در قرارداد استات اویل


سال ۸۵ بود که خبرگزاری های جهان از یک فساد بزرگ در یکی از شرکت های مهم نفتی دنیا در نروژ پرده برداشتند. ماجرا، پرداخت رشوه ۱۵ میلیون دلاری توسط شرکت «استات اویل» به یکی از مقام های وزارت نفت ایران برای فعالیت در فازهای ۶، ۷ و ۸ پارس جنوبی بود.

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ در خبرها آمده بود که این شرکت برای دستیابی به هدفش، از طریق یک موسسه مشاوره نفتی به نام هورتون که مقر آن در لندن قرار دارد، این رشوه را پرداخت کرده است.

ریچارد هابرد رئیس مستعفی هیئت مدیره شرکت استات اویل نروژ در نامه ای که مخاطبش اعضای هیئت مدیره است و در رسانه های جهان نیز منتشر شده، می نویسد: طی سال ۲۰۰۱ درحالی که ارزیابی ها در خصوص ۶ یا ۷ پروژه پیشنهادی در حال انجام بود، شرکت استات اویل ایران با فردی که از او تحت عنوان جونیور یاد می شد، تماس برقرار کرد. تا اولین جلسه در دفتر استات اویل برگزار شود.

تا کنون برخی اظهارات متهمان پرونده این فساد بزرگ در نروژ توسط رسانه های دنیا منتشر شده است. اما اکنون خبرنگار جهان نیوز به جزئیات بیشتری از این فساد که تنها در کشور نروژ به آن رسیدگی شده، دست یافته است که مشروح آن را در ادامه می خوانید:

الف) بخش آشکار ماجرای ورود استات اویل به ایران و انعقاد قرارداد رسمی

در ارتباط با درخواست شماره ۳۲۷۷-۱۵/۱ مورخ ۱۳۷۸/۱۰/۱۹ وزیر وقت نفت، سازمان برنامه و بودجه در تاریخ ۱۳۷۸/۲/۲۴ موافقت شورای اقتصاد را با استفاده از تسهیلات بیع متقابل با مجموع سرمایه گذاری ۲.۸۷۰.۰۰۰.۰۰۰ دلار آمریکا به منظور تزریق در مخازن نفتی جنوب و بازیافت ثانویه نفت خام به میزان ۴۹۶۰ میلیون بشکه و با فرض ارزش هر بشکه یکصد دلار پیش بینی افزایش درآمد کشور اعلام کرد. این مصوبه در خرداد ۱۳۷۹ با اصلاحیه ای مبنی بر استفاده از خدمات پیمانکار عمومی با سرمایه ایرانی ابلاغ می گردد.

معاون بین الملل وقت وزارت نفت و رئیس کمیسیون معاملات ویژه طرح های بیع متقابل ـ از منسوبان عباس یزدان پناه یزدی (طرف قرارداد هورتون با استات اویل) ـ در اسفند ۱۳۷۸ موافقت این کمیسیون را با مشارکت شرکت پتروپارس به مدیریت آقای بهزاد نبوی به عنوان برنده مناقصه اعلام می کند و هیأت مدیره وقت شرکت ملی نفت ایران در جلسه ۱۲۴۰ موافقت خود را با ارجاع کار به شرکت پتروپارس منوط به استفاده از یک شرکت معتبر بین المللی در زمینه مدیریت پروژه و خلاصه ارقام زیر اعلام می دارد:

هزینه سرمایه ای ۲۶۵۰ میلیون دلار حق الزحمه سود و ریسک پیمانکار ۱۲۲۴ میلیون دلار
هزینه غیر سرمایه ای ۲۶۵ میلیون دلار هزینه بانکی، سیبور + ۷۵ درصد ۱۰۱۰ میلیون دلار
مدت بازپرداخت ۸۱ ماه نرخ بازگشت سرمایه ۱۲ درصد

 
قرارداد در قالب SERVICE CONTRACT در جولای سال ۲۰۰۰ بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت پتروپارس منعقد می گردد. 

در اجرای اصلاحیه مصوب شورای اقتصاد و تحت شرایط بندهای فرعی از ماده ۱۸ قرارداد خدمت مبنی بر استفاده از خدمات شریک مهندسی، تفاهم نامه ای در جولای سال ۲۰۰۰ با شرکت انگلیسی اینترپرایز شعبه خاورمیانه با شرکت پتروپارس منعقد می شود.

اهم موارد توافقنامه

مشارکت اینترپرایز به میزان ۲۰ درصد در قرارداد خدمت با پتروپارس ۵۱ درصد و همکاری طرفین در جهت یافتن مشارکت کننده دیگر تا میزان ۲۹ درصد از منافع قرارداد خرید خدمت است. مدیریت طرح منفرداً در امر مطالعات مخازن و امر مهندسی حفاری، چاه های توصیفی و اکتشافی با اینترپرایز خواهد بود.

در ماده ۹ صراحتاً آمده است به منظور تامین مالی طرح، هر یک از طرفین می تواند تمام یا بخشی از منافع موضوع توافق را یا سهم مشارکت در قرارداد خرید خدمت را به یک شرکت تاسیس شده مشترک واگذار کند. تحقق شرایط و مفاد توافقنامه منوط به قبول واگذاری حقوق سهم مشارکت (Assignment طبق ماده ۲۷ قرارداد خرید خدمت) توسط پتروپارس به اینترپرایز است.

با توجه به خرید ابهام آمیز شرکت اینترپرایز توسط شرکت رویال داچ شل و اعلام شرکت شل مبنی بر خروج اینترپرایز از مشارکت، موضوع تشکیل شرکت مشترک و انتقال دانش فنی به ایران منتفی می شود. 

نهایتا یادداشت تفاهمی در تاریخ نوامبر ۲۰۰۱ بین شرکت پتروپارس و شرکت استات اویل بمنظور واگذاری بخشی از منافع مشارکت در قرارداد خدمت فازهای ۸-۷-۶ پارس جنوبی بین رئیس اجرائی وقت استات اویل و مدیرعامل وقت پتروپارس منعقد می گردد.

در بین اسامی مذاکره کنندگان اصلی دو طرف، نام یکی از مشاوران اصلی رئیس جمهور فعلی و نیز یکی از مقامات فعلی وزارت نفت دیده می شود. همچنین در مذاکره کنندگان اصلی استات اویل افرادی چون ریچارد هوبارد، فلاتن، هاوکلند، اسلاتن، کرسنس، هاتلر، پدرسون و همچنین راسلند کارمند سابق shell و BP و عضو دستگاه جاسوسی انگلستان حضور داشتند.

نهایتاً در تاریخ ۱۵ می ۲۰۰۲ و پس از توافق پنهانی آقازاده جنجالی (همان جونیور)، عباس یزدان پناه یزدی و استات اویلدر آبان ۱۳۸۰ تحت عنوان (HEADS OF Agreement) رئوس توافق بین استات اویل و پتروپارس به امضا می رسد.

در مهرماه ۱۳۸۱ مدیران پتروپارس پیش نویس موافقتنامه واگذاری در خصوص ۴۰% منافع و مسئولیتها در بخش فراساحل به استات اویل را جهت اظهار نظر مدیرعامل وقت شرکت نفت و گاز پارس ارسال می کنند.

و نهایتاً هیأت مدیره وقت شرکت ملی نفت ایران مصوبه خود را در واگذاری حقوق قراردادی مطابق خواسته شرکت استات اویل در آبان ۱۳۸۱ برابر نوامبر ۲۰۰۲ و همزمان با تسویه بخشی از رشوه ناشی از توافقنامه پنهان بین جونیور، عباس یزدان پناه یزدی و شرکت استات اویل ابلاغ می کند.

برخی از مفاد توافقنامه به شرح زیر است: 

۱. توافقنامه واگذاری حقوق پتروپارس به استات اویل (برخلاف مفاد قرارداد خرید خدمت) به تاریخ اکتبر ۲۰۰۲

۲. توافقنامه مشارکت بین پتروپارس و استات اویل به تاریخ اکتبر ۲۰۰۲

۳. توافقنامه عملیات مشترک بین استات اویل و پترو پارس در دسامبر ۲۰۰۲ بین شرکت ملی نفت ایران و پتروپارس

اساساً بخش عمده ای از فساد، ناشی از عدم رعایت و اجرای بند ۴-۹-۱۸ قرارداد خرید خدمت ـ در زمان مسؤولیت مدیران وقت وزارت نفت ـ است که ترجمه آن به شرح زیر است: 

بند ۴-۹-۱۸: از آنجائی که پیمانکار (شرکت پتروپارس) در حال تشکیل (j.v) یک شرکت مهندسی و مدیریت طرح با یک شرکت کارآمد و مجاز خارجی مصوب شرکت ملی نفت ایران است، پیمانکار (پتروپارس) مجاز به واگذاری حقوق (assignment) مهندسی و مدیریت طرح و عملیات مربوط به تکمیل گامهای ۶، ۷ و ۸ طرح توسعه گامهای پارس جنوبی به شرکت مزبور (استات اویل بعد از خروج ابهام آمیز اینترپرایز با هماهنگی شل با جونیور) بدون ملاحظه تشریفات مناقصه مورد نیاز است.

بند ۶: شرکاء (پتروپارس، شرکت ملی نفت ایران، وزارت نفت، شرکت نفت و گاز پارس و ...) موافقت می نمایند که استات اویل می بایستی بهره بردار (مدیریت طرح و عملیات) بخش دریایی قرارداد خدمت باشد... (هر آنچه که به عنوان بخشی از مذاکرات جونیور، عباس یزدان پناه یزدی و استات اویل و مبنای پرداخت حق دلالی بود.)

* در بخشی از دستور العمل مالی مورد توافق پتروپارس و استات اویل آمده است: 

حساب مشارکت توسط مدیر عملیات (استات اویل) منفرداً (بخشی از مذاکرات پنهان جونیور) به منظور جبران فعالیتها و کارهای انجام شده (بخش دریا) در ارتباط با توافق است که به حساب مزبور حدود ۱۶۰۰ میلیون دلار در خارج از کشور پرداخت شده است. (که فاقد نظارت بوده است.)

ب) بخش پنهان ماجرا 

به دنبال افشای مذاکرات پنهان شرکت استات اویل با جونیور از طریق عباس یزدان پناه یزدی سرپل فساد در اکثر قراردادهای نفت و گاز و توافق حق دلالی و رشوه با نام ظاهر فریب حق موفقیت (SUCCESS FEE) و هر آنچه که بدین عنوان در سایر قراردادها از جمله شرکت توتال و شل پرداخت شده است، تحقیقات گسترده ای در سال ۲۰۰۳ در دورن استات اویل و خارج از استات اویل توسط دستگاه قضائی نروژ با نام اختصاری (KOKRIM) انجام می شود. اسامی برخی از متهمین و مطلعین عبارت است از:

* ریچارد هوبارد؛ معاون وقت امور بین الملل استات اویل

* پدرسون؛ امضا کننده قرارداد به نمایندگی از استات اویل با عباس یزدان پناه از هورتن

* یونگواردوسوند؛ مدیر طرح تهران؛ مشاور طرح فازهای ۸-۷-۶ پارس جنوبی

* رئیس اجرائی برکنار شده استات اویل – اولافیل

بخشی از اظهارات و اعترافات این مقامات ارشد وقت استات اویل در این فساد عظیم نفتی به شرح ذیل است. البته ممکن است همه جزئیاتی که این افراد بیان کرده اند، صحیح نباشد اما قطعا وجود فساد در داخل ایران را تایید می کند.

۱. عباس یزدان پناه یزدی در یک مرحله جونیور را به استات اویل معرفی کرد که تمایل داشت راجع به تجارت در ایران اطلاعاتی بدهد و چهار یا پنج بار ملاقات با آقای جونیور داشتم. 

۲. بر این باور بودیم که جونیور مذاکراتی با وزیر نفت وقت و سایر افراد با نفوذ دارد.

۳. جونیور حداقل دو بار از ما درخواست نمود با عباس یزدان پناه وارد قرارداد مشاوره شویم و در هنگام امضای قرارداد دلالی (مشاوره بین عباس یزدان پناه یزدی و پدرسون) جونیور درهتلی در لندن حضور داشت.

۴. جونیور در مذاکرات اعلام نمود که شرکت توتال ۶۰ میلیون دلار بابت حق موفقیت در پارس جنوبی پرداخت نمود و سؤال کرد که آیا استات اویل حاضر به پرداخت حق موفقیت است؟ پیشنهاد حق مشاوره ۵۰ میلیون دلار آقای جونیور به۱۵/۲ میلیون دلار ختم شد و تقاضای پرداخت (عقد قرارداد) با شرکت هورتن (تحت مالکیت عباس یزدان پناه) توسط جونیور مطرح شد.

۵. امضای قرارداد در هتلی در لندن انجام شد، افرادی همچون هوبارد، عباس یزدان پناه و جونیور در لندن و هنگام امضای قرارداد حضور داشتند.

۶. هدف از ده ساله بودن قرارداد دلالی این بود که اگر در ایران نظام تغییر کرد قرارداد باقی بماند. ظاهراً جونیور پیام احتمال تغییر نظام را مطرح کرده بودند.

۷. استات اویل توانست با افراد و مؤسساتی نظیر نفت و گاز پارس، پتروپارس، شرکت ملی نفت ایران، دستگاه های بالادستی، میان دستی و پائین دستی، وزیر نفت، هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران و وزارت خارجه که ارتباط با آنها مهم بود از طریق جونیور تماس برقرار نماید. 

۸. نقش جونیور در قرارداد (دلالی) مثل گوهر در تاج بود. او اطلاعات خوبی از مسائل سیاسی و صنعت نفت داشت، لیکن مستقیماً و آشکار در امور اعمال نفوذ نمی نمود. 

۹. اولین پرداخت ۲۰۰ هزار دلار چند هفته بعد از امضای قرارداد و صورتحساب بعدی ۵ میلیون دلار آمریکا در اوایل سال ۲۰۰۳ میلادی رسید که به همراه گزارش محرمانه در مورد مصرف و منافع گاز در ایران بود. گزارش، نتیجه خواسته قبلی ازجونیور بود.

۱۰. گزارش و صورتحساب از شرکت هورتن با مسؤولیت محدود (شرکت یزدان پناه) صادر شده بود. یکی از همکاران عباس یزدان پناه در لندن مکاتبات مربوط به پرداخت را انجام می داد.

۱۱. دلیلی که ما با جونیور قرارداد بستیم این بود که حدود دو سال و نیم قبل (از سال ۲۰۰۱) در یک جلسه سخنرانی که پتروفاینانس ترتیب داده بود کاملاً مشخص شد که نزدیکان جونیور در ایران تجارت نفت را کنترل می کنند، آنها قدرت دارند؛آنها همه چیز را کنترل می کنند اما هویدا نیست.

۱۲. از آنجایی که تعداد زیادی افراد قصد کمک به ما را داشتند بنابراین سعی کردیم کشف کنیم، آیا جونیور می تواند به ما کمک کند؟ به او دسترسی پیدا کردیم و کمک کرد وزیر وقت نفت و مقامات کلیدی به نروژ بیایند.

۱۳. جونیور رایزن خوبی بود و با توجه به (جو) مخالفت با او می بایستی احتیاط پیرامون ملاقاتها اعمال می شد تا آنها افشا نشوند.

۱۴. او (جونیور) یک فرد واسطه بنام س. ف. (مسؤول دفترش) را به کار می گیرد تا ترتیب ملاقاتها را بدهد. مطابق مذاکرات ماهیانه یکهزار و پانصد دلار بمدت یکسال به رابط پرداخت می شد. 

۱۵. تری آدامز (جاسوس انگلستان و مشاور نفتی علی اف) در ابتدا درگیر بود و او را ملاقات کردم.

۱۶. پیشنهاد حق موفقیت SUCCESS FEE توسط جونیور مطرح شد ولی من با مشاوره موافق بودم.

۱۷. پیشنهاد جونیور میزان پنج درصد از قرارداد پیشنهادی به مبلغ ۳۰۰ میلیون دلار، یعنی پانزده میلیون دلار بود. 

۱۸. عباس می گفت کسی که مشاور است و پرداخت را دریافت می کند جونیور است.

۱۹. شخصی که تحت عنوان MR-IN-TEHRON فاکس دستور پرداخت را به هورتن و عباس (یزدان پناه) داد، جونیور بود.

ج) اقدامات مراجع قضائی نروژ در سال ۲۰۰۳

با این که در ایران همچنان با یک طرف ماجرای فساد نفتی برخورد نشده است؛ مناسب است به بخشهایی از رای صادره و ابلاغی دادستان عمومی نروژ (KOKRIM) خطاب به شرکت استات اویل (شماره ۵۱۴/۰۳ تاریخ ۲۵ سپتامبر) توجه شود:

۱. گردش کار

* اول ژوئن ۲۰۰۲ استات اویل، موافقتنامه مشاوره با سرمایه گذاری هورتن که در جزایر ترک و کایسوز به ثبت رسیده است منعقد می نماید.

* استات اویل متعهد به پرداخت ۱۵/۲ میلیون دلار ظرف مدت پانزده سال می شود.

* تا ژانویه ۲۰۰۳ استات اویل مبلغ ۵/۲ میلیون دلار پرداخت نمود.

* هورتن دارای دفتر به آدرس لندن و به نمایندگی عباس یزدان پناه است. به گونه ای که جونیور شرکت را کنترل می نماید و یا شریک بالفعل قرارداد فوق است. 

* رسیدگی ها نشان می دهد جلسات متعددی بین جونیور و کارکنان استات اویل در قبل و بعد از تفاهم نامه در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ در جهت مسؤولیت فازهای ۸-۷-۶ برقرار شده است.

* اطلاعات جمع آوری شده در مراحل رسیدگی، ارتباط آقای جونیور (فرزند یک مقام اجرایی سابق) را با هورتن به دلیل حضور وی در لندن در زمان و محل امضای قرارداد با هورتن مشخص می کند (اگر چه نام وی در قرارداد مشاوره نبوده و هیچگونه ارتباط رسمی با هورتن مشهود نیست)

* در همان زمان که جونیور به عنوان یکی از مدیران شرکت ملی نفت ایران همکاری می نموده، استات اویل اقدام به عقد قرارداد، با جمع حق الزحمه ۱۵/۲ میلیون دلار آمریکا به منظور نفوذ در خدمات عمومی با نتیجه اعطای یک یا دو مسؤولیت عملیاتی توسط NIOC نمود.

* تصمیم اعطای چنین مسؤولیت های عملیاتی ـ یعنی اقدام رسمی در اکتبر ۲۰۰۲ ـ بر اساس واگذاری مسؤولیت عملیات مجتمع گازی پارس جنوبی فازهای ۸-۷-۶ در ایران است. 

* در خاتمه آمده است که به نظر می رسد مدیریت استات اویل موضوع احتمال وجود فساد در توافق با هورتن را مدنظر قرارداده، بیانیه رئیس قبلی اجرائی استات اویل به تاریخ دهم سپتامبر ۲۰۰۳ در یکی از روزنامه های بازرگانی، راهبرد این موضوع است.

ضمناً در تاریخ ۹ دسامبر ۲۰۰۳ نامه Lso-mto-۵۱۴/۰۳ خطاب به مقامات ذیصلاح جمهوری اسلامی ایران (وزیر وقت نفت آقای زنگنه و وزارت امور خارجه) ارسال می شود و تقاضای مساعدت قانونی در ارتباط با سیر بررسی کیفری استات اویل و دیگران به منظور تشخیص هدایت و نقش آقای جونیور توسط رئیس دادستان عمومی نروژ مطرح می شود که اقدامی در ایران انجام نمی شود.

۲. گردش وجوه:

کل واریزی به حساب شرکت دیلینجر ۵.۲۰۰.۰۰۰ دلار آمریکا متعلق به عباس یزدان پناه یزدی به جای هورتن (فساد در درون استات اویل) است.

شرح مبلغ تاریخ پرداخت
انتقالی به حساب عباس یزدان پناه یزدی ۴۰۰.۰۰۰ دلار  
انتقالی به حساب م. ی. ۱۲۰.۰۰۰ دلار ۲۰۰۳/۱/۲۹
انتقالی به شعبه یک شرکت خارجی ۵۷۰.۰۰۰ دلار  
انتقالی و پولشوئی و تقسیم به حساب م. ی. ۳۵۰.۰۰۰ دلار ۲۰۰۳/۲/۲۰
انتقال به ایران به بانک ت ۱ ۸۵۰.۰۰۰ دلار ۲۰۰۳/۳/۶
انتقال به ایران به بانک ت ۲ آقای رضا. پ. ۵۴۴.۰۰۰ دلار ۲۰۰۳/۶/۱۷
انتقال به شرکت ایرانی پ. به سفارش جونیور ۶۰.۰۰۰ دلار ۲۰۰۳/۷/۱
واریز به حساب دیگر عباس یزدان پناه یزدی ۱۹۹.۰۰۰ دلار ۲۰۰۳/۷/۲
واریز به کارت اعتباری جونیور در اروپا ۱.۰۵۸.۰۰۰ دلار ۲۰۰۳/۷/۱
انتقال به حساب اکبر ص. از نزدیکان جونیور ۲۰۰.۰۰۰ یورو ۲۰۰۳/۷/۳۰


نکته مهم:

متعاقب افشای فساد، بورس نیویورک اقدام به تهیه گزارش فساد در ارتباط با سهام شرکت استات اویل می نماید و این شرکت نیز با امضای نامه تایید فساد و پرداخت حدود ۱۰ میلیون دلار جریمه، پیگیری آن را مختومه می کند.

۳. اقدامات ناقص و جانبدارانه دولت اصلاحات:

۳.۱. براساس گزارش مورخ ۱۳۸۲/۱۰/۲ سازمان بازرسی کل کشور، رئیس دفتر وقت رئیس جمهور طی یادداشتی خطاب به وزرای وقت نفت و اطلاعات چنین می نویسد:

«آیا رواست که این همه مدت بگذرد و نسبت به ادعائی به این بزرگی (فساد در استات اویل) از سوی دولت و خود ما تعیین تکلیف نشود؟ آیا همین تاخیرها به حق سبب بدبینی ها نمی شود؟ لازم است طی کوتاه ترین مدت ممکن مساله روشن، گزارش امر تهیه تا نسبت به پیگیری اقدام شود.»

۳.۲. وزیر وقت نفت در گزارش فروردین سال ۱۳۸۳ خطاب به رئیس جمهور وقت با فرافکنی و سعی بر حمایت از مجرمین و واقعه استات اویل و همچنین سرپوش نهادن بر مقوله قراردادهای هورتن و سینتف و با به کارگیری کلماتی همچون از خداوند متعال توفیق و... خواهانم اقدام به بستن پرونده های فساد و حمایت از متهمین و مجرمین می نماید.

۳.۳. ترجمه نامه ریچارد هوبارد؛ عامل رابط استات اویل و معاون بین الملل آن شرکت با شرکت های پتروپارس، نفت وگاز پارس، شرکت ملی نفت ایران و خصوصاً سرپل فساد درون استات اویل با سرپل فساد خارج از استات اویل آقای عباس یزدان پناه یزدی و جونیور در اختیار وزیر وقت نفت قرار می گیرد که نامبرده در ادامه تلاش قبلی مبنی بر سرپوش نهادن به فساد، متن را در آبان ۸۲ جهت فردی بنام پ. ارسال می کند.

۳.۴. وزیر وقت نفت ناچاراً طی یادداشتی در آبان ماه ۸۲ خطاب به آقای ط. م. ـ که ظاهراً به دلیل حضور در کمیته بیع متقابل و امضاکننده مصوبه فازهای ۸-۷-۶ نگران وضعیت خود بوده است ـ صریحاً اقرار به نقش روشن آقای جونیور در قرارداد بین شرکت استات اویل و هورتن می نماید ولی با فرافکنی و واگذاری موضوع به وزارت اطلاعات در جهت اهداف سیاسی خود، موضوع را مسکوت نگه می دارد... و آقای ط. م. نیز از پیگیری آن منصرف می شود. 

۳.۵. وزارت اطلاعات و وزیر وقت اطلاعات (دولت اصلاحات) نیز با گزارش مبهم و فاقد پایه و اساس اطلاعاتی و علمی موضوع را منتفی اعلام می کنند.

مهم : عمل کردن ایران به تعهداتش علی‌رغم مواجهه با بدعهدی غرب + جدول

گزارش‌های سازمان بین المللی انرژی اتمی، از اجرایی شدن یکایک تعهدات ایران مطابق توافق ژنو خبر می‌دهد. این در حالی است که این توافق در عمل برای جمهوری اسلامی ایران دستاوردی به همراه نداشته است (+)؛ ضمن آن که اصولاً در متن توافق، هیچ مرجع صاحب صلاحیتی برای سنجش میزان عمل غرب به تعهداتش تعیین نشده است.

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ خلاصه‌ای از گزارش‌های سازمان ملل راجع به اعمال شدن همه‌ی بندهای توافق ژنو از سوی جمهوری اسلامی در جدول زیر قابل مشاهده است.


توافق وین، ادامه توافق ژنو یا توافق جدید همراه با واگذاری امتیازات جدید؟!

ر حالی که مقامات وزارت امور خارجه توافق اخیر صورت گرفته با ۱+۵ (توافق وین) را صرفاً ادامه توافق ژنو عنوان کردند، اما بر اساس اخبار منتشر شده توسط مقامات غربی، ایران برای تمدید ۴ ماهه مذاکرات هسته ای، امتیازات جدیدی را به طرف مقابل واگذار کرده است.

عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران تایید کرده است، یک Non paper جدید میان ایران و ۱+۵ نوشته شده که جزییات اجرای توافق موقت جدید را روشن می کند ولی ظاهرا قرار است این Non paper هم مانند قبل خود محرمانه بماند.

 

تعهد اول:

سید عباس عراقچی پس از توافق وین گفته است:«بعضی از ضایعات به اصطلاح مواد غنی شده و پسماندهایی که وجود دارد را طبق برنامه جدول زمانی خودمان و طبق تصمیمی که خودمان داشتیم به مواد اولیه اورانیوم طبیعی تبدیل می کنیم»

این بدین معناست که در پی تمدید ۴ ماهه مذاکرات هسته ای، مقامات وزارت امور خارجه با واگذاری امتیازی جدید متعهد شده‌اند که ۳۰۰۰ کلیوگرم ذخایر اورانیوم ۲ درصد ایران را رقیق کنند. اما این اورانیوم ۲ درصد چیست، چرا به آن پسماند گفته می شود و چه استفاده هایی دارد؟

در فرآیند غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصد، اورانیومی با غنای ۲ درصد ایزوتوپ ۲۳۵ Uبه عنوان پسماند از سانتریفیوژ خارج می شود. این اورانیوم ۲ درصد را که از آبشار نخست خارج می شود، می توان به آبشار دوم تزریق کرده و اورانیومی با غنای حدود ۱۰ درصد دریافت کرد. پسماند این فرآیند دوم، اورانیوم طبیعی یا همان اورانیوم با غنای ۰٫۷ درصد است.

آنگونه که از اظهارات آقای عراقچی مبنی بر «تبدیل پسماندهای مواد غنی شده به اورانیوم طبیعی» برمی آید، ایران تعهد کرده است که تمام اورانیوم ۲ درصد خودش را به جای قراردادن در فرآیند غنی سازی مجدد، تا سطح اورانیوم طبیعی رقیق نماید. یعنی ایران کاملا یک مسیر معکوس را در جهت غنی سازی پذیرفته است.

تعهد دوم:

توافق ژنو (در آذرماه ۹۲) درباره اکسید سازی نیمی از مواد ۲۰ درصد، تعهداتی را برای ایران در نظر گرفته بود. ولی درباره تبدیل آن به سوخت چیزی نمی گفت.این بار تیم مذاکره‌کننده ایران بر اساس توافق صورت گرفته در وین، پذیرفته است حدود ۲۵ کیلوگرم از اکسید اورانیوم ۲۰ درصد خود را در این مدت تبدیل به سوخت برای راکتور تهران کند.

 

تعهد سوم:

سومین تعهدی که ایران در وین پذیرفته، قبول نظارت های بیشتر است. در همین راستا، روزنامه وال‌استریت‌ژورنال به نقل از شرمن مدعی شده است که ایران پذیرفته تمامی ذخایر اورانیوم ۲۰درصد خود را به اورانیوم طبیعی رقیق کرده و ضمنا نظارت‌های بیشتر بر فعالیت‌های تحقیقات و توسعه خود را نیز پذیرفته است.

 

تعهد طرف مقابل:‌ رفع ابهام از تعهدات نسیه‌ای که قرار بود انجام دهیم!

اما در مقابل امتیازات ارائه شده از سوی طرف ایرانی در وین، عراقچی اعلام کرده است برخی از موضوعاتی که غرب باید در نتیجه توافق ژنو آن را انجام می داد، ولی اجرای آن با مشکل مواجه شده بود، قرار است در ۴ ماه آتی بدون مشکل اجرایی شود. از جمله این موضوعات نحوه پرداخت پول های آزاد شده و همچنین بیمه محموله کشتی هاست.

معنای این سخن این است که محموله های ایرانی که پس از توافق ژنو نیز مشکل‌شان حل نشده بود، در ۴ ماه آینده خدمات بیمه ای دریافت خواهند کرد و پرداخت پول به ایران در ۴ ماه آینده هم دچار هیچ اختلالی نخواهد بود. این گزاره ای است که باید منتظر ماند و نتیجه آن را دید.

همچنین براساس توافق وین قرار است ایران در ۴ ماه آتی مبلغ ۸/۲ میلیارد دلار دریافت کند (لازم است توجه شود که امریکایی ها فقط از زمان اجرای توافق ژنو به این سو، حدود ۳۰ میلیارد دلار از پول ایران را بلوکه کرده اند.). نکته حائز اهمیت، اظهارات آقای عراقچی در این مورد است، وی با پذیرش تلویحی اینکه اکسید کردن مواد غنی شده‌ی ۲۰ درصد امتیاز بسیار مهمی بوده که ایران در همان ابتدای کار آن را واگذار کرده و در عمل خود را خلع سلاح کرده می‌گوید: «برخی معتقد بودند با توجه به اینکه اقدام ایران برای تبدیل مواد ۲۰ درصد تمام شده است، مبلغ جدیدی نباید پرداخت شود»

باید به این نکته توجه داشت که طرف غربی تعهد جدیدی بیش از آنچه که در ژنو توافق کرده بود نپذیرفته، بلکه پس از گذشت ۶ ماه از توافق ژنو قبول کرده برخی موانع اجرای تعهداتش را برطرف سازد، البته باید توجه داشت که در این ۶ ماهه نیز امتیازاتی که گفته می‌شد طرف غربی قرار است به ایران بدهد، عملاً هیچ دستاوردی برای ایران به همراه نداشته است. این در حالیست است که اولا ایران تعهدات قابل تمدید توافق ژنو را همچنان اجرا می کند، ثانیاً تمامی تعهدات خود را طبق توافق ژنو به طور کامل انجام داده (واگذاری امتیازات اساسی و نیمه تعطیل کردن صنعت هسته‌ای) و ثالثاً تعهدات جدیدی را هم پذیرفته است.

خاتمی اسلام را دارای خلا می‌دانست! / تمجید ضد انقلاب از عملکرد خاتمی


بررسی جریان فکری اصلاحات نیازمند توجه بیش از پیش پژوهشگران به خواستگاه نظریات آن است. نظریاتی که نقد بخشی از آن در فرمایشات رهبری معظم انقلاب در اسفند 1379 بیان گردید. خاتمی، گورباچف نیست، نکته کلیدی‌ای برای شناخت اهداف پشت پرده نظام استکباری برای براندازی جمهوری اسلامی ایران است. اهدافی که در روش‌های سید محمد خاتمی و گفتارهای او به شکل‌های مختلفی نمود پیداکرده است.

چندیست رسانه های وابسته به جریان موسوم به اصلاح طلب، با انتشار مطالبی در حمایت از خاتمی ، کوشیده اند وی را در اذهان عمومی زنده کرده و فردی مهم و تاثیرگذار در عرصه سیاسی کشور نشان دهند. فرهنگ نیوز قصد دارد با انتشار  پرونده «وقتی خاتمی ممنوع نبود» به بازخوانی عملکرد و صدمات جبران ناپذیر وی به انقلاب اسلامی بپردازد.

* تعارض با اصل ولایت مطلقه فقیه

ولایت‌فقیه، رکن رکین قانون اساسی و از آرای یقینیِ همه فقها و بزرگ تشیع بوده است. اما اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه این ولایت را برنتابیدند و بارها و بارها با تعابیری همچون مقید بودن اختیارات ولایت‌فقیه، متکی بودن مشروعیت ولایت‌فقیه به قانون اساسی، انتخابی بودن ولی‌فقیه در عصر غیبت، ولایت انتخابی مقیده فقیه و یا وکالت فقیه (1) بر آن شدند تا در مقابل اندیشه‌های امام راحل و دیگر فقهای شیعه بایستند، هرچند آنان در عمل و در 30 خرداد 1388 با بیانیه معروف مجمع روحانیون حتی به این ادعاهای خود پایبند نبودند. بیانیه‌ای که فصل الخطابی کلام رهبری را نادیده گرفت و کشور را به آشوب کشید. محمد خاتمی داعیه‌دار رهبری جریانی است که ولایت‌فقیه در نظر آنان ارزشی نداشته و یا در صورت داشتن با تعابیر بالا ابراز می‌گردد. تعابیری که حتی به حداقل‌های آن در چند سال گذشته معتقد نبودند و در فتنه 78 و 88 به نمایش درآوردند.

* جهانی‌سازی انقلاب یا صدور انقلاب؟

اندیشه امام راحل در صدور انقلاب بر همگان آشکار بوده است. مفاهیمی که حمایت از مستضعفین، دفاع از قدس، مقابله با ظالم و ظلم ناپذیری، کوتاه نیامدن از اهداف در برابر استکبار، شیطان بزرگ خطاب کردن آمریکا بخشی از آن است. مفاهیمی که در اندیشهٔ سید محمد خاتمی و یاران اصلاح‌طلبش با روش‌های مختلف نقض گردید و مفاهیمی دگر را در بخشی از جامعه نهادینه نمود. در اندیشهٔ اصلاح‌طلبان و محمد خاتمی برقراری رابطه با آمریکا و مذاکره با او راهبردی مطلوب بود و برای پیاده‌سازی این تفکر، گفتگوی تمدن‌ها ابزاری مناسب بود. ابزاری که سید محمد خاتمی در دیدار با پرنس چارلز ولیعهد کشور استعمارگر انگلیس این‌چنین بیان می‌دارد:

«تجربه ملت انگلیس در استقرار دمکراسی مهم است و جان لاک [از پیشروان فراماسونری و برده‌داری] متفکر پیشتازی در تحکیم مبانی دمکراسی است. شما شخصیتی فرهنگی و علاقه‌مند به گفتگوی ادیان هستید و این سرآغاز گفتگوی تمدن‌ها و امری مغتنم است.» (2)

این بیان کاملاً مشخص می‌کند هدف گفتگوی تمدن‌ها در اندیشه خاتمی گفتگوی ظلم‌پذیری و استعمار پذیری است. گفتگویی که کشور ظالم و جنایتکار انگلیس پذیرای او بوده و هست. کشوری که جنایت‌های متعددی در سراسر جهان انجام داده و بارها و بارها ناقض حقوق بشر بوده است.

* ضدیت با فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی

فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی یقیناً در اندیشهٔ سکولار مآبانهٔ اصلاحات جایی ندارد. اهدای جایزه کتاب ممتاز سال به عزت‌الله فولادوند برای 20 سال کار زیربنایی فلسفه سیاسیِ سکولاریسم از دنیای سرمایه‌داری به متن جامعه دینی ایران در زمان ریاست جمهوری او بخشی از آن است. بخشی که در اندیشه او این‌چنین مطرح می‌شود:

«اگر دینی توانست آزادی را قبول کند، هم به امر دمکراسی کمک می‌کند و هم خود دین تلطیف می‌شود. اگر دین می‌خواهد بماند، باید حداقل به مقوماتِ حقوق بشر تن دهد.»(3)

این بیانات و رفتارهای بیش‌ازحد خاتمی نسبت به تسامح و تساهل، سکولاریزه کردن جامعه به دوران ریاست جمهوری او برنمی‌گردد. آزادی‌ای که محمد خاتمی از آن دم می‌زند در دوران وزارت ارشاد دولت سازندگی که او بر مسند آن نشسته بود، به چشم می‌خورد. به‌طوری‌که نویسندگان معتقد و ارزشی بارها و بارها قلم به رشتهٔ تحریر درآوردند و پاسخ‌های مشخصی به آن دادند. یکی از این نوشتار مقاله شهید بزرگوار سید مرتضی آوینی است. او در مقاله‌ای که در ماهنامه سوره به چاپ رساند این‌چنین بیان می‌کند:

«این آزادی که وزیر محترم ارشاد [سید محمد خاتمی] آن را معنا کرده‌اند، مطلوب انسان‌های بدوی است و بشر امروز بدویت را به‌مثابه متضادی برای مفهوم تمدن می‌شناسد و لذا از این سخن سخت در حیرت فرو خواهد شد ... برخلاف آنچه وزیر محترم ارشاد فرموده‌اند، خلأ مبتلابه ما (مسلمانان) در نظم اجتماعی و روابط بین انسان‌ها، خلأ تئوریک نیست. اسلام در مقام نظم هیچ نقصی ندارند و نقص هرچه هست از آنجاست که تمدن امروز، محصولی منقطع از وحی است. مشکل امروز ما غرب‌زدگی نیست، عوام‌زدگی است.»(4)

* شناختی که منجر به استعفای خاتمی شد / تمجید ضد انقلاب از عملکرد خاتمی

با تشکیل گروه ویژه بررسی تهاجم فرهنگی به ریاست دبیر شورای عالی امنیت ملی حجت‌الاسلام دکتر حسن روحانی، در این جلسات نقدهای فراوانی به عملکرد محمد خاتمی صورت گرفت و او سرانجام مجبور به استعفا از سمت وزارت ارشاد شد. در همین راستا سعید حجاریان می‌گوید خاتمی پس از خاتمهٔ بحث مفصل و پرالتهاب گفت: مشکل آقایان من هستم. تهاجم فرهنگی امثال بنده‌ایم و برای همین می‌روم استعفا می‌دهم. (5)

استعفای خاتمی هرچند در وهله‌ای کوتاه او را از سیاست به دور کرد ولی وصف حال او از زبان سازمان فدائیان خلق جای بسی تأمل دارد. این گروهک تروریستی در ماهنامه کار، ارگان رسمی خود این‌چنین بیان می‌دارد:

«حجت‌الاسلام محمد خاتمی وزیر سابق ارشاد که از عناصر روشن‌بین جناح اسلامی است [!!!]، نظرات و دیدگاه‌هایی را نیز از چند سال قبل مطرح نموده است. او معتقد است که اسلام قرن‌ها از صحنه زندگی به دور بوده و در آن مواردی که به نظم اجتماعی و روابط بین انسان‌ها برمی‌گردد، دچار خلأ است. ....» (6)

همچنین بی بی سی از آنچه «اصلاح در درون رژیم جمهوری اسلامی در مسائل فرهنگی»  خواند(7)، ناامید شد، هفته نامه آبزرور منتقدان خاتمی را «تندروها» خواند که به نظرات «لیبرالی» وی حمله می کردند(8)، و رادیو اسرائیل نیز استعفای خاتمی را اینگونه توصیف کرد: وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی در استعفانامه خود هشدارهای تندی نسبت به خطر تحجر و واپس گرایی و خشک مقدس بودن برای آینده فرهنگ و هنر ایران داده است.(9)

این‌ها بخشی از شناخت خاتمی و رفتارهای او بود. بخش اعظمی از اندیشه‌های خاتمی را باید با عناوینی همچون قانون گرایی که به تعبیر سعید حجاریان از نزدیکان و همراهان او کاغذی بیش نیست (10) تا مسائل اقتصادی که به گفته مهندس مختاری در کنگره دوم خرداد" مردم در 6 سال مدیریت اصلاحات مأیوس شده‌اند و دوم خرداد با انحصار طلبی بیکاری را در کشور ایجاد کرد و پست‌های مهم را به فراد بسیار ضعیف قرار داد" (11)، گرفته و تا رفتارهای تحریک‌کنندهٔ او در فتنه‌های 78 و 88، جستجو کرد. خاتمی نه‌تنها خود سبب گردید از چرخهٔ سیاست دور شود، رغبتی دیگر نسبت به او از سوی مردم مسلمان و انقلابی نیست. زیرا فعالیت‌های او که با راه‌اندازی بنیاد باران و حضور ملی مذهبی‌های مطرود امام راحل همچون ابراهیم یزدی در آن پیگیری می‌شود، در حقیقت به دنبال تغییر ساختار فرهنگی و اسلامی کشور به‌سوی غرب‌گرایی است.

پی نوشت:

1)     دارابی، جریان شناسی سیاسی در ایران: 286

2)     دیدار خاتمی با پرنس چارلز، سایت گویا نیوز، 20 /11/1382

3)     متن سخنرانی محمد خاتمی در کالج علمی برلین سایت آفتاب نیوز، 28 / 1384

4)     تجدد و تحجر: 77 و 78

5)     فضلی نژاد، ارتش سری روشنفکران: 324

6)     بهروز خلیق، ماهنامه کار، 14 /7/1371

7)     رادیو بی بی سی ۴/۵/۱۳۷۲

8)      به نقل از رادیو بی بی سی ۲۸/۴/۱۳۷۱

9)      رادیو اسرائیل ۱۳۷۱/۴/۳۰

10)     گفتگو با سعید حجاریان، نشریه الکترونیکی نامه، شماره 26 نیمه مهر 1382

11)     فصلنامه حریم، 21/12/80

«حصر رسانه ای» بهترین وزیر دولت از سوی افراطیون اصلاح طلب

 پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و روی کار آمدن دولتی که خود را صاحب تخصص و تجربه می‌نامید و شعار اعتدال و وحدت را سر می‌داد، امید می‌رفت تا گره از مشکلات مردم در بخش‌های گوناگون جامعه باز شود. اما با معرفی وزرا به مجلس صدای اولین هشدارها از سوی خیرخواهان به گوش می‌رسید که این کابینه نوید دولتی معتدل را به مردم نمی‌دهد، مخصوصاً حضور برخی افراد در وزارتخانه‌های حساس این تلقی را ایجاد نمود که عده‌ای در حاشیه دولت قصد سیاسی‌کاری‌های حزبی خود را دارند و خدمت به مردم در اهدافشان نمی‌گنجد.

برای نمونه وزیر محترم ارشاد از جمله افرادی بود که از همان ابتدا حاشیه‌ساز شد و با تصمیمات عجولانه که بعضاً از دایره اعتدال نیز خارج است عملاً این وزارت خانه را از پرداختن به وظیفه اصلی خود که همانا گام برداشتن در مسیر تعالی فرهنگی و بهبود شاخص‌های فرهنگی جامعه است دور نموده است؛ یا در وزارت علوم نیز شاهد هستیم با انتساب‌های اتوبوسی در دانشگاه‌ها که اعتراض دانشجویان و اساتید و نمایندگان محترم مجلس را به همراه داشته است و حتی رئیس محترم جمهور نیز به وزیر مربوطه تذکر داده‌اند، اوضاع به سویی هدایت می‌شود تا بار دیگر دانشگاه‌ها بجای اینکه بازویی برای رشد علمی و اقتصادی کشور باشند تبدیل به بحرانی امنیتی برای جمهوری اسلامی شوند. در برخی وزارت خانه‌های دیگر نیز اوضاع دست‌کمی از این دو وزارت خانه ندارد، گه گاه خبر از رانت‌های عظیم اقتصادی یا عدم برخورد با پرونده‌های فساد نفتی و... به گوش می‌رسد. به نظر می‌رسد عده‌ای تندروی سیاسی و باند باز در حاشیه دولت وجود دارند که شرط حیات خود را در غوغا سالاری و ایجاد تنش‌های بیهوده سیاسی می‌دانند و قصد دارند تا با دامن زدن به بازی‌های سیاسی و حمایت از افراطیون اصلاح‌طلب فضای سیاسی و اجتماعی کشور را به‌گونه‌ای مسموم کنند تا جلو خدمت‌رسانی دولت گرفته شود.

در این میان اما باید به نقطه عطفی در دولت تدبیر و امید اشاره نمود؛ دکتر قاضی‌زاده هاشمی وزیر بهداشت که از ابتدای کار خود در وزارت خانه مهم و پرمشغله بهداشت از غوغا سالاری و سیاسی‌کاری پرهیز نمود و تلاش نمود تا این وزارت خانه صرفاً به انجام‌وظیفه ذاتی خود بپردازد. وزیر بهداشت در عزل و نصب‌های دانشگاه‌های علوم پزشکی شایسته‌سالاری را مقدم بر سیاسی بازی قرار داد، (اقدامی که در وزارت علوم هیچ‌گاه دیده نشد) همچنین از معاونین کاردان و باتجربه در وزارت بهداشت کمک گرفت، به‌گونه‌ای که یکی از معاونین ایشان معاون دکتر لنکرانی در زمان وزارتش بوده است. در طول این یک سال مردم کمترین حاشیه‌سازی و بیشترین خدمت‌رسانی و تغییر در وضعیت نیازمندان را از این وزارت خانه در خبرها شنیده‌اند درصورتی‌که علی جنتی خود عامل حاشیه و تندروی در وزارت ارشاد شده است و تاکنون نه‌تنها برون داد مثبتی درزمینهٔ فرهنگی از وزارتخانه‌اش دیده نشده بلکه اقداماتش سبب شده است تا رهبر معظم انقلاب نیز تذکراتی جدی درزمینهٔ مسائل فرهنگی به دولت گوشزد نمایند.

 قاضی زاده در طول یک سال دوران وزارتش توانست طرح بیمه همگانی رایگان را اجرایی نماید، نظام سلامت را که در آن درمان بسیاری از بیماران در مراکز دولتی رایگان شده است را تا حد زیادی به اجرا در بیاورد، با تعامل مناسب با مجلس اعتبارات موردنیاز برای پیشبرد خدمت‌رسانی درزمینهٔ سلامت و بهداشت را جذب نمود و از همه مهم‌تر در مقابل انتقادات منتقدان دست به برچسب‌زنی و توهین به‌طرف مقابل نمی‌زند، بلکه شخص خودش یا معاونینش با بررسی میدانی و سریع مسئله به دنبال چاره‌سازی و رفع مشکل برمی‌آیند که همین موضوع باعث شده است تا این وزیر دولت اعتدال پایگاه اجتماعی مناسبی را در میان مردم و حتی منتقدین به دست آورد.

وی که پیش از دوران وزارتش و در حین این مسئولیت مهم بخشی از وقت خود را برای درمان مردم مناطق محروم کشور اختصاص داده است، پس از مطرح شدن نابینا شدن دختر بچه 6 ساله از هر دو چشم به دلیل اشتباه پزشکی، عمل پیوند این کودک 6 ساله را شخصاً و به صورت رایگان به عهده گرفت. عملی که اکنون موجب بازگشت بینایی این کودک شده است.

قاضی زاده پیش از این در خصوص این حادثه پزشکی گفته بود:

"چند وقت پیش دوستی پرسید، نسبت به شوخان (کودک 6ساله) چه احساسی داری؟ گفتم: پزشک، همه بیمارانش را به یک چشم می بیند. شوخان و همه بچه های این سرزمین مانند فرزندان خودم عزیز هستند؛ اما مردم هم باید بدانند پزشک، انسانی است که تلاش می کند با علمی که آموخته و تجربه ای که اندوخته، دردی از تن رنجوری بزداید. به قول حکما «ما وسیله ایم و درد و دوا در اختیار اوست.»"

باید به دولت یادآور شد که پرداختن به حاشیه‌ها و میدان دادن به اصلاح‌طلبان افراطی در برخی از وزارت خانه‌های حساس فقط باعث دلسردی مردمی می‌شود که به امید اعتدال به دولت رأی داده‌اند و ناکارآمدی دولت را اثبات می‌کند؛ اعتدال واقعی را شاید بتوان با استفاده از مدل مدیریتی دکتر قاضی‌زاده هاشمی در دیگر بخش‌های دولت نیز اجرا نمود و از این طریق به‌جای محور قرار گرفتن بازی‌های سیاسی، مردم و مشکلات آن‌ها در محور عملکرد دولت قرار داد.

اما نکته جالب اینجاست که رسانه‌های اصلاح‌طلب نه‌تنها موفقیت‌های وزارت بهداشت دولت اعتدال را در خبرهای خود سانسور می‌کنند بلکه از هر بهانه‌ای برای تخریب وزیر پرکار دولت نیز بهره می‌برند و این واقعاً جای تأسف دارد و نشان‌دهنده برنامه افراطیون برای آیندهٔ دولتی است که آن را "رحم اجاره‌ای" نامیده‌اند. این افراطیون که در فتنه 88 پاسخ دندان‌شکنی از مردم گرفته‌اند، با رخنه در برخی رسانه‌های گروهی تمام تلاش خود را به کار بسته‌اند تا فضای اختلاف و دشمنی و درعین‌حال حاشیه‌سازی و حمایت از فتنه گران را در جامعه نشر دهند و از این آب گل‌آلود به خیال خود نهنگ صید کنند!

شاید اصولگرایان نظر سیاسی متفاوتی با دکتر قاضی‌زاده هاشمی در برخی موارد داشته باشند، اما "حصر رسانه‌ای" و تخریب این وزیر پرکار از سوی رسانه‌های اصلاح‌طلب که ادعای حمایت از دولت را با خود یدک می‌کشند و درواقع سعی دارند از موقعیت اجتماعی دولت اعتدال، برای افراط خواهی خود، وسیله‌ای بسازند، ناجوانمردانه است و وظیفه ذاتی و اخلاقی رسانه است تا دوست و دشمن را به دولت اعتدال بشناساند بلکه از انحراف در مسیر خدمت‌رسانی جلوگیری شود. اکنون زمان آن است که رئیس‌جمهور محترم با بررسی عملکرد یک‌ساله وزرا، دولت را در مسیر اعتدال ترمیم نماید و خود را از بند افراط برهاند.

ارادت مردم لبنان به حضرت آقا

نماینده تام‌الاختیار من آقای خامنه‌ای هستند

رسیدیم خدمت آقا و گفتیم: الان شما رهبر ما هستید، یک نفر را به عنوان نماینده معرفی کنید تا زیاد مزاحم شما هم نشویم. آقا فرمودند: "نه خیر، مسألة اسرائیل و لبنان مربوط به من است و من خودم مسؤول این مسأله هستم."

خبرگزاری فارس: نماینده تام‌الاختیار من آقای خامنه‌ای هستند

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، برخی طلاب حوزه علمیه قم در سال 2003 با سیدحسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان دیدار کردند. متن ذیل یادداشتی درباره آن روز به یاد ماندنی است:

ساعاتی از شب گذشته بود تا این که بالاخره مکان قطعی ملاقات را به ما اعلام کردند. سریع خود را به محله "حاره حریک" رساندیم. بعد از گذشتن از یک ایست بازرسی خود را به جلوی آپارتمان چند طبقه‌ای که میان آپارتمان‌های بلند گم شده بود رساندیم. از گیت بازرسی رد شدیم.

برادران حزب‌الله ـ که سخت از بر و بچه های خودمان تشخیص داده می‌شدند ـ اشیاء فلزیمان را گرفتند. دیدار در یک اتاق کوچک، که با صندلی‌های فایبرگلاس یا به قول خودمان پلاستیکی! فرش شده بود، انجام شد. دیوارهای اتاق با چند تابلوی ساده که همه نماد مقاومت بودند تزئین شده بود و ما قبل از آمدن میزبان، آنها را تماشا می‌کردیم.

سید حسن با ابهت همیشگی‌اش وارد اتاق جلسه شد. احوالپرسی گرمی کرد و روبرویمان نشست. محافظانش هم آرام و جدی دو طرف او نشستند. نماینده ما دقایقی صحبت کرد و سؤالاتی مطرح کرد. سید همان اول غافلگیرمان کرد و با خنده پرسید می‌خواهید عربی صحبت کنم یا فارسی؟! البته این جمله را فارسی گفت! بچه‌ها گفتند فارسی. گفت بسیار خوب! البته فارسی من ضعیف است و من پنجاه درصد آن را می‌دانم. ولی در طول صحبت معلوم شد که بسیار مسلط هستند و بدون مکث و با ادبیات صحیح صحبت می‌کند.

صندلی سید با ردیف جلویی دو متر بیشتر فاصله نداشت. هم‌چنین، مکانی که سخنرانی می‌کرد، بلندتر از جای مستمعین نبود. تا آخر لبخند بر لبانش بود. خیلی تحویلمان گرفت و نزدیک یک‌ساعت و نیم برایمان سخن گفت. بعد از جلسه با متانت و بزرگواری ایستاد و در چندین نوبت با بچه‌ها عکس یادگاری گرفت. با تک‌تک بچه‌ها دست داد و ما هم دستش را بوسیدیم.

سپس نصرالله سخنان خود را این گونه آغاز کرد: من فکر کردم چه بگویم، موضوعی که نمی‌شود با رسانه‌های گروهی طرح کنیم که مربوط به جمهوری اسلامی، امام(ره) و مقام معظم رهبری هم باشد. برگردیم به 21 سال قبل یا بیشتر، به سال پیروزی انقلاب اسلامی سال 1979. شیعیان لبنان (و اهل سنت) منفعل بودند اما توجه خوبی به امام شد و ایشان تأثیر فراوان بر ملت لبنان داشتند، اقتصادی، فرهنگی و … مخصوصاً در سطح جوانان. جزء پیشگویی‌هایشان هم هست که: "یهودیان کنار هم جمع می‌شوند و نابودی آن‌ها زمانی است که انقلابی در شرق شود و یکی از فرزندان انبیاء، هم‌نام یکی از انبیاء بنی اسرائیل قیام می‌کند."

لبنان پر از شیعه بود و از لحاظ فکری، نزدیک به ایران. بعد از حمله به لبنان در دو ماه حزب‌الله به وجود آمد. همه جوان بودند. سید عباس موسوی، بزرگترین عالم جریان، 26 ساله بود، و آنچه طبیعتاً باید 20 سال بعد تشکیل می‌شد دو ماهه تشکیل شد. در این اوضاع امام گفتند ارتش و سپاه بیاید سوریه و لبنان که اسرائیلی‌ها مستقر شده بودند. سپاه آمد و مستقر شد. جمهوری اسلامی ایران هر چه در توان داشت برای لبنان می‌داد؛ پول، آموزش، کمک فکری.

امام فرمودند: "از صفر شروع کنید و با همین نیروی کم مبارزه کنید که پیروز خواهید شد. من از همین حالا می‌بینم که پیروزی از آنِ شماست." با خود می‌گفتیم یعنی چه؟ از حضرت امام خواستیم که در مسأله لبنان یک کسی نماینده شما باشد که مزاحم وقت حضرت‌عالی نشویم. امام آن زمان فرمودند: نماینده تام‌الاختیار من آقای خامنه‌ای هستند. آقا هم خیلی با ما مهربان بودند. از زمان انعقاد نطفه حزب الله، آقا مسئول ما بود. ایشان در مسائل اسرائیل کارشناس‌تر از کارشناسان است. خلاصه کار را ادامه دادیم؛ اما امام فرموده بودند تا اخراج کامل ادامه دهید. تا اینکه امام رحلت کرد.

رسیدیم خدمت آقا که الان شما رهبر ما هستید، یک نفر را معرفی کنید تا زیاد مزاحم شما هم نشویم. آقا فرمودند: "نه خیر، مسألة اسرائیل و لبنان مربوط به من است و من خودم مسؤول این مسأله هستم."

آقا خصوصیات تک تک ما را می‌شناسند. این ارتباط عمیق از مهمترین عوامل پیروزی و از بزرگترین برکات برای حزب‌الله بود.

*چند قضیه از رهنمودهای حضرت آقا

قضیه اول، یک روز بعد از جنگ دوم خلیج فارس در کنفرانس مادرید، عرب ها و اسرائیلی ها را جمع کردند برای صلح خاورمیانه که آقا هم یک پیام مهم علیه آن داد. همه رفته بودند، رئیس جمهور سوریه، لبنان و ... پشتیبان بین‌المللی هم داشتند، مثل آمریکا و شوروی. صلح به نظر ما و همه صاحب‌نظران قطعی بود. رسیدیم خدمت آقا و گفتیم که ما تنها ماندیم. فرمودند: "درست است که همه دنیا جمع شده‌اند ولی من به شما می‌گویم صلح نخواهد شد و کنفرانس موفق نخواهد بود." در شرایطی بود که تحلیل‌گران می‌گفتند کار تمام شد. حتی بعضی آقایان در ایران هم این نظر را داشتند. اسحاق رابین و حافظ اسد با واسطه مذاکره می‌کردند و نزدیک به توافق بودند.

بعد از حدود یک ماه انتفاضه اول آغاز شد و در کمال ناباوری همگان روند صلح شکست خورد.

*قضیه دوم

در مورد عقب‌نشینی اسرائیل بود. همه معتقد بودند که محال است عقب‌نشینی از مرزها آن‌هم بدون قید و شرط. رفتیم خدمت آقا؛ فرمودند: "من تحلیل شما را قبول ندارم." ولی صریح نفرمودند. بعد از چند روز فرماندهان ما رفتند تهران خدمت آقا. عادتاً این‌ها طول عمر مسؤولیتشان دو سال بود. لذا عده‌ای از این‌ها برای جانشینی فرماندهان شهید آماده شده بودند. ابتدا فقط برای نماز از آقا اجازه گرفته بودیم. بعد درخواست دست‌بوسی کردیم. بعد خودشان فرمودند که کمی صحبت کنیم. فرمودند: "پیروزی شما خیلی نزدیک است، نزدیک‌تر از آنچه شما به ذهنتان برسد، همه شما با چشمان خود خواهید دید." و بعد از چند روز ما دیدیم اسرائیل فرار کرد.

*قضیه سوم

مساله سوریه بود. به خاطر سیستم امنیتی بسیار بسته کسی نمی داند داخل سوریه چه می‌گذرد و ما نمی‌دانستیم که بعد از مرگ حافظ اسد چه می‌شود. لذا همیشه نگران بودیم که یک مخالف سر کار بیاید. یک بار که حافظ اسد مریض شد، خدمت آقا رسیدیم و گفتیم برایش دعا کنید، فرمودند دعا می‌کنم. بعد از مدتی خوب شد. گذشت تا این که بار دیگر حافظ مریض شد. دوباره خدمت آقا رسیدیم که دعا کنید، فرمودند: "البته من دعا می کنم ولی ناراحت نباشید. چون کسی که بعد از او می‌آید برای شما خیلی بهتر خواهد بود." وزارت خارجه و اطلاعات که هیچ CIA هم نمی دانست چه می‌شود. به هر حال حافظ فوت کرد و بشار آمد. و جداً وضع ما بعد از فوت حافظ اسد خیلی بهتر شد. به طوری که اسرائیلی‌ها می گویند، نمی‌دانیم کدام از یک از اینها از دیگری اطاعت می‌کنند؟ صمیمیت ما با سوریه، اکنون به صورتی است که هر زمان بخواهم با بشار دیدار و تبادل نظر می کنم.

وقتی که ما در جنوب لبنان پیروز شدیم. خدمت آقا رسیدیم و من با تأسف و ناامیدی گفتم: "حضرت آقا هجده سال طول کشید تا حزب‌الله جنوب لبنان را آزاد کرد، فلسطین چقدر طول خواهد کشید؟!" آقا فرمودند: " حالا که پرسیدید می‌گویم که اعتقاد دارم آزادی قدس کمتر از آن طول می‌کشد."

سید حسن در پایان سخنان خود اظهار داشت: آقا در لبنان بسیار محبوب هستند. طوری که در لبنان وقتی شنیده می‌شود کسی در ایران به آقا انتقاد می‌کند یا با ایشان مخالفت می‌شود با تعجب و ناراحتی می‌گویند که اینها آقا را و قدر او را نمی‌شناسند. این سرزمین یک روز هم تحت لوای ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نبوده و شیعه هرگز حاکمیت نداشته تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 1400 سال شیعه مستضعف و فقیر بود. ما تا سی سال پیش یک مؤسسه یا مدرسه نداشتیم. اما شیعه امروز قوی‌ترین طایفه لبنان است. از لحاظ نظامی قویترین نیرو هستیم در لبنان و قابل مقایسه با اسرائیل شده‌ایم.

حزب‌الله بزرگترین حزب سیاسی لبنان است. یکی از ممتازترین رادیوها و بهترین شبکه های عربی (المنار) برای حزب‌الله است. شیعه قویترین جریان را در لبنان دارد و الان دیگران از ما تقیه می کنند. بر عکس گذشته که ما تقیه می کردیم. ما آینده را برای خود می‌دانیم. "امیدواریم اسرائیل یک روز حماقت کرده به جنوب لبنان حمله کند. زیرا آن‌چه ما آماده کرده‌ایم، به ذهن شارون هم خطور نمی‌کند."

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

- See more at: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930505000633#sthash.KcRK6SFT.dpuf