سخنرانی جالب دکتر حسن عباسی در رابطه با ارتباط با آمریکا
حتما گوش کنید خیلی جالب
با
توجه به اتفاقاتی نظیر پیامک های میلیونی رئیس جمهور و همچنین افزایش
20درصدی قیمت حامل های انرژی به ویژه گاز در ابتدای سال 93 چگونه می توان
از مردم انتظار داشت تا از دریافت یارانه ها انصراف بدهند؟
به نقل از دانا، با گذشت 13 روز از ایام نوروز و رسیدن به روز
چهاردهم دیگر بازار تبریک سال نو از طریق پیامک کساد شده است؛ اما نکته
قابل توجه ادامه پیامک های تبریک رئیس جمهور حتی در روز 13 فروردین یا همان
13 بدر هستیم
این پیامک ها که از روز اول عید شروع شده است به همه
شماره های همه اپراتور ها ارسال شده است؛ به طوری که برخی از شماره ها حتی
تا 4 مرتبه هم این پیامک ها را دریافت کرده اند.
مشترکین اپراتور ها
در کشور پیامکی با مضمون «نوروزی سرشار از شادی و امید برایتان آرزومندم؛
حسن روحانی رییس جمهور» را از شماره ای با نام «rouhani» دریافت می کنند.
ارسال
این پیامک ها واکنش های متعددی را در پی داشته است؛ به طوری که برخی از
مشترکین اقدام به پاسخ گویی به این پیامک کرده اند و پاسخ های خود را به
طرق مختلف منتشر کرده اند.
بسیاری اقدام به تبریک نوروز کرده اند،
برخی دیگر نیز این پیامک را با انتقاد پاسخ داده اند، برخی نیز مشکلات خود
را مطرح کرده اند و ... .
برخی از منتقدین دولت این عمل را عوام
گرایی دانسته و گفته اند از رئیس جمهور که خود و اطرافیانش دولت قبل را
محکوم به پوپولیست بودن می کردند، این اقدام بسیار عجیب است.
هرچند
گفته می شود که مخابرات هزینه ای برای این پیامک ها از رئیس جمهور دریافت
نکرده است؛ اما نکته مهم این است که بالاخره هزینه ای از سوی مخابرات برای
این کار مصرف شده است و چرا مخابرات این کار را برای بقیه انجام نمی دهد؟
گفته
می شود هزینه این پیامک ها حداقل 900 میلیون تومان است که شاید این هزینه
کمی برای یک دولت مرد باشد اما می تواند کمکی به مردم هرچند در حد کوچک
باشد.
به عنوان مثال شنیده شده است که هزینه درمان شهید امر به
معروف و نهی از منکر، شهید خلیلی که پس از دو سال تحمل رنج دعوت حق را لبیک
گفت، حدود 70 میلیون تومان بوده است که به خاطر عدم کمک های مالی از سوی
مسئولین و تهیه نشدن این هزینه درمان وی به تعویق افتاد و اوضاع این شهید
وخیم شد.
شاید اگر قسمتی از این هزینه ها صرف درمان وی می شد اکنون
می توانستیم با افتخار سر خود را بالا گرفته و بگوییم که حامی فرهنگ امر به
معروف و نهی از منکر در جامعه هستیم.
از طرف دیگر ارسال این پیامک
ها در حالی صورت می گیرد که دولت از کمبود بودجه و خالی بودن خزانه اش
بسیار گلایه مند است و از هر طریقی سعی در انصراف مردم از دریافت یارانه ها
دارد.
به طوری که هر روز مسئولین دولتی در حال توجیه مردم برای
انصراف از یارانه ها هستند و همچنین صدا و سیما نیز به طور گسترده این امر
را تبلیغ می کند.
باید توجه داشت با توجه به اتفاقاتی نظیر پیامک
های میلیونی رئیس جمهور و همچنین افزایش 20درصدی قیمت حامل های انرژی به
ویژه گاز در ابتدای سال 93 چگونه می توان از مردم انتظار داشت تا از دریافت
یارانه ها انصراف بدهند؟
بر اساس اظهارات علنی مقامات امریکا طی روزهای گذشته ظاهرا توافق ژنو نه
تنها منجر به حل مساله هسته ای ایران در دراز مدت نیز نخواهد شد، بلکه به
ابزاری برای «زمان خریدن» آمریکایی ها جهت توقف بیشتر فعالیت های هسته ای
ایران، تشدید فشارهای اقتصادی در دراز مدت و در نهایت معامله با اصلاح
طلبان برای انتخابات مجلس دهم تبدیل خواهد شد.
در این رابطه گری
سیمور مشاور سابق اوباما در امور کنترل تسلیحات و خلع سلاح که اکنون مدیر
اجرایی مرکز بلفر در دانشگاه هاروارد است، در سخنرانی خود در مرکز مطالعات
راهبردی لندن با اشاره به این موضوع گفته است:
«برخی از ایرانی
هایی که من با آنها صحبت کرده ام و مدعی هستند از جانب حکومت ایران سخن می
گویند بی سر و صدا به من گفتند که آمریکا باید در حوزه مسائل هسته ای نرمش
داشته باشد تا اینکه دست حسن روحانی رئیس جمهور ایران تقویت شود و به
پیروزی در عرصه سیاست خارجی دست پیدا کند و تحریمهای اقتصادی ایران برداشته
شود و او درموقعیتی قوی قرار داشته باشد تا بتواند تندروها را در انتخابات
بزرگ پیش روی ایران یعنی انتخابات مجلس شکست بدهد و وقتی او در چنین
موقعیتی قرار بگیرد می تواند ایران را به سمت سیاستهای معتدل تر هم در عرصه
داخلی و هم درعرصه سیاست خارجی هدایت کند.»
بر پایه خبری که ایران
هسته ای منتشر کرده است، سیمور در بخش دیگری از اظهاراتش نیز با اشاره به
تصمیم آمریکایی ها برای به تمدید و به تاخیر انداختن حداکثری در زمینه توقف
فعالیت های هسته ای ایران می گوید:
«آمریکا می خواهد توافقی حاصل
شود که این زمان فرار هسته ای ایران را طولانی تر کند یا دست کم برای مدت
یک سال یا بیشتر به تعویق بیندازد. می توان با محدود کردن تعداد و نوع
سانتریفیوژهای ایران و میزان ذخایر اورانیوم غنی شده اش، این کار را انجام
داد. آمریکا از ایران خواهد خواست که این دوره زمانی تاخیر در این زمینه
برای مدتی بسیار طولانی باشد و برای مدت چند سال باشد یعنی بسیار طولانی تر
از دوره زمانی که طرف ایرانی حاضر است درباره محدود شدن برنامه هسته ای اش
بپذیرد. فکر می کنم وقتی دوره شش ماهه درنظر گرفته شده برای توافق شش ماهه
در ماه ژوئیه پایان می یابد، احتمالا با رضایت دو طرف، این توافق برای شش
ماه دیگر تمدید خواهد شد.»
مشاور سابق اوباما می افزاید: «به
هرحال، معتقدم به علت آنکه دو طرف و بویژه ایران و آمریکا درباره مسائل
اساسی ازجمله میزان و گستره برنامه هسته ای ایران ایران، بسیار با هم
اختلاف دارند، رسیدن به توافق جامع بعید است ... نگران آن هستم که اگر
بحران اوکراین بدتر شود یعنی همان وضعی که در حال حاضر بسیار محتمل به نظر
می رسد، این مسئله می تواند توافق نسبی با ایران را دشوارتر کند و درعین
حال ممکن است سبب تسهیل روند فروپاشی این روند مذاکرات شود.»
این
اظهارات در حالی از سوی سیمور مطرح شده است که باراک اوباما رییس جمهور
امریکا نیز دو هفته قبل در گفت وگویی با بلومبرگ ویو به یکی از آرزوهای
امریکا در پایان مذاکرات اشاره کرده و گفته بود:
«اگر آنها قابل
تغییر باشند، اگر در واقع در نتیجه توافق درباره برنامه هسته ای، آن
دیدگاهها و رویکردها (مخالف حکومت) در داخل ایران تقویت شود ... حتی اگر
این روند یک دهه یا پانزده سال یا بیست سال هم طول بکشد، این نتیجه ای است
که ما باید آرزوی آن را داشته باشیم.»
به نظر می رسد همانطور که از
ابتدا نیز قابل پیش بینی بود، مذاکرات ژنو در عمل نه تنها کمکی به رفع
تحریم ها علیه ایران و به نتیجه رسیدن پرونده هسته ای ایران نخواهد کرد
بلکه بیشتر به ابزاری برای غرب جهت مدیریت تحولات داخلی ایران و باج دادن و
باج گرفتن با اصلاح طلبان تبدیل خواهد شد.
این مساله ای است که
گری سیمور در بخش دیگری از گفتگوی خود به آن اشاره کرده و ضمن تصریح بر
اینکه لغو برخی تحریم های فرعی در شرایط، هیچ تغییری در ساختار اصلی تحریم
های علیه ایران ایجاد نکرده است، می گوید: «باوجود نگرانی برخی از منتقدان،
کاهش تحریمها سبب فروپاشیدگی شدید یا تحلیل رفتن جدی کل رژیم تحریمها نشده
است. علت اصلی این مسئله آن بوده است که دولتهای اروپایی و آمریکا به
شرکتها درباره انعقاد قرارداد با ایران یا برداشتن گامهای نسنجیده ای هشدار
داده اند که می تواند سبب شود آنها مشمول تحریمها قرار بگیرند. مسئولان
شرکتها به تهران سفر کرده اند اما قراردادی امضاء نکرده اند.»
آنچه میخوانید ترجمه کامل مقالهای از روزنامه لبنانی الدیار است که بررسی
جنگ مغزها و جنگ روانی بین حزبالله و اسرائیل پرداخته و نشان داده که
حزبالله از چه طریقی خود را برای رویاروییهای بعدی با اسرائیل تجهیز
میکند:
جنگ اساسی در منطقهی ما، کماکان جنگ بین مقاومت لبنان با
اسرائیل (با همهی سیستمهای اطلاعاتی و دیپلماتیکش و همهی بخشهای هوایی و
زمینی و دریایی ارتش) خواهد بود.
ارتشی که یک لحظه چشم از مراقبت
حزبالله برنمیدارد، به این وجه که این حزبالله است که خسته و نگرانش
کرده و ناامیدی و سردرگمی را به جان فرماندهانش انداخته است چراکه در جمع
کردن دادههای اطلاعاتی مهم درباره حزبالله و سلاحهایش و تاکتیکهایش
شکست خوردهاند.
این مسئله را به خوبی در تصریحات متناقض و تکراری
مسئولین اسرائیلی میتوان دید که در نهایت از «احتمال و پیشبینی» حرف
میزنند بدون اینکه دادهها یا دلایلی دربارهی سلاحهای حزبالله داشته
باشند. روی حساب همین سردرگمی است که هر روز میبینیم یک مسئول اسرائیلی از
رسیدن موشکهایی از سوریه یا ایران به حزبالله سخن میگویند، خصوصا موشک
«یاخونت» روسی که حالا شده همه فکر و ذکر اسرائیلیها. چرا که این موشک
اهمیت خاصی دارد و می تواند معادلات قدرت را (خصوصا در سطح دریایی) تغییر
دهد.
موشک «یاخونت»
جنگ
اصلی بین طرفین، «جنگ مغزها» و «جنگ اطلاعاتی» است: حزبالله در جنگ ۳۳
روزه فقط به واسطهی موشک هایش پیروز نشد (گرچه آن هم مؤثر بود) بلکه دلیل
اصلی پیروزیاش به دلیل پیروزی در «جنگ مغزها» بود، جنگی که مبتنی است بر
جمعآوری اطلاعات از دشمن و توانایی استفاده از سلاح با بالاترین کارآیی به
علاوهی تاکتیکهای نظامی و مانورهای میدانی و مخفی کردن سلاحها و
جابهجایی آنها (بدون اینکه دشمن بفهمد) به اضافهی جنگ روانی (مانند
منفجر کردن ناوچهی اسرائیلی از طریق فرمان مستقیم تلویزیونی سید حسن
نصرالله که عملیاتی بود بیسابقه و نتایج آن چه از حیث نظامی و چه از حیث
روانی، نابودگر روحیهی سربازان ارتش اسرائیل بود.)
موشک «یاخونت»
عملیاتی
که چندی پیش اسرائیلیها در آسمان لبنان داشتند و در آسمان بعلبک و در
ارتفاع پایین و به طول چندین ساعت اقدام پرواز کردند قطعا یک عملیات
اطلاعاتی برای کشف کاروانهای انتقال سلاح یا کشف تحرکات مقاومت بود، چراکه
وقتی اسرائیل دست به مراقبت به این شکل میزند (بدون اینکه اقدام به زدن
هدفی بکند) معنیاش این است که دچار نوعی پریشانی و ترس است که منشأ آن،
نداشتن اطلاعات دقیق است و با این کارها دارد دست به نوعی جنگ روانی
میزند.
ترور چند ماه پیش یکی از فرماندهان حزبالله حسان اللقیس
هم چیزی نبود جز یک قسمت از سریال طولانی جنگ مغزها بین حزبالله و
اسرائیل. اهمیت شهید اللقیس در این مجال برکسی پوشیده نیست؛ مثلا گفته شده
او پشت قضیهی ارسال هواپیمای بدون سرنشین ایوب قرار داشت. پهپادی که با
چندین ساعت پرواز آزادانه در آسمان فلسطین اشغالی و تصویربرداری از اماکن
مهم و ارسال تصاویر آنها به مرکز، اسطورهی نیروی هوایی اسرائیل و سیستم
دفاع هواییاش را در هم شکست و نشان داد که در سیستم دفاعی ارتش اسرائیل
حفرههای بزرگی وجود دارد.
کمااینکه
نبردهای القصیر نشانگر پیشرفت تهاجمی حزبالله بود و نشان داد که قدرت
حزبالله دیگر مانند گذشته فقط دفاعی نیست بلکه تواناییاش به سطح هجوم و
تصرف هم رسیده است. این وجه تهاجمی حزبالله همان چیزی است که اسرائیل از
آن میترسد، خصوصا که سید حسن نصرالله چندی پیش تهدید کرد که در صورت شروع
جنگی تازه، حزبالله اقدام به تصرف منطقهی الجلیل در شمال فلسطین اشغالی
خواهد نمود.
در باب موضوع جنگ مغزها، مدتی قبل یک مسئول اطلاعاتی
غربی در مصاحبه با روزنامهی الرأی تأکید کرد: «نبرد حزبالله-اسرائیل،
نبردی مستمر است که از زمان تشکیل حزب در سال ۱۹۸۲ [۱۳۶۱ شمسی] شروع شده و
هنوز ادامه دارد. درگیریهای اطلاعاتی و امنیتی، و عملیاتهای تقابلی بین
طرفین از زمان کشته شدن مغنیة افزایش یافته است. طبق دادههای ما، تاکنون
حدود ۲۲ اسرائیلی در عملیاتهای پراکنده به عنوان بخشی از پاسخ به کشته
شدن این فرمانده نظامی حزبالله، کشته شدهاند. و البته این نبرد هنوز
ادامه دارد.»
چند روز پیش هم فرمانده نیروی دریایی ارتش اسرائیل
الیاهو مروم اشارهای داشت که «قاچاق سلاح توسط سازمانهای دشمن اسرائیل به
مثابه جنگی طولانی است که دادههای اطلاعاتی دقیق و قدرت نظامی سطح بالا
میخواهد تا بشود آن سلاح در حال قاچاق را هدف قرار داد. ... البته اتخاذ
تصمیم سیاسی درباره شکل و وقت مناسب هم کماهمیت نیست، چراکه باید همه
عوامل را در نظر گرفت و با بررسی مخاطرات دست به انجام هجوم زد.»
مروم
همچنین «فرماندهان اسرائیلی» را دعوت کرد که «در سیاستهای خود درباره
موشکها[ی گروههای ضد اسرائیل] بازنگری نمایند. خصوصا موشکهایی که از
سوریه وارد لبنان میشود.» یاتوم ضمنا تأکید کرد که «باید شدیدا و مصرانه
با رسیدن سلاحهای پیشرفته به حزبالله مقابله کرد. کمااینکه باید سیاست
بازدارندگی اسرائیل را در دوسطح بازسازی کرد: اول سطح استراتژیک و دوم فشار
برای وارد شدن بندهایی در ترتیبات جاری با سوریه و ایران در موضوع قاچاق
سلاح.» مروم همچنین تأکید کرد که «اسرائیل باید به عملیاتهای قاچاق سلاح
برای حزبالله در اراضی لبنانی حمله کند؛ هرچند این مسئله در نبود دادههای
اطلاعاتیِ کامل، مخاطره آمیز است، ولی این امر در بلندمدت در نهایت به سود
اسرائیل خواهد بود.»
وزیر
امنیت داخلی اسرائیل یتسحاق اهرونوویچ هم در گفتگویی از نگرانی سران
اسرائیل از جانب حزبالله پرده برداشت و گفت که دهها هزار موشک از خاک
لبنان به سمت اسرائیل نشانه رفته است.
وزیر
«دفاع از جبههی داخلی» اسرائیل، گلعاد اردان هم در گفتگو با رادیو سراسری
اسرائیل، سخنانی گفت که از اینها هم سیاهتر و بدبینانه تر بود. اردان
نسبت به وقوع یک داستان «فاجعهآمیز» و سقوط روزانهی هزاران موشک بر
اسرائیل در هر جنگ پیش رو هشدار داد و گفت که ممکن است اسرائیل با هجوم
هزاران موشک مواجه شود فلذا باید از همین الان برای مواجهه با چنین وضعی
راهحلی یافت. اردان همچنین افزود: «الان ما هزاران پناهگاه داریم ولی این
پناهگاهها مجموعا فقط ۵ درصد از ساکنین اسرائیل را پوشش میدهد، گذشته از
آنکه هر شخص فقط می تواند بین ۳ یا ۴ ساعت در پناهگاه بماند و خب، این یک
زمان ایدهآل محسوب نمیشود.»
در کنار همه اینها، تصریحات فرمانده
نیروی هوافضای سپاه پاسداران ایران سردار حاجیزاده در گفتگوی چندی پیشش با
یک خبرگزاری ایرانی، بر ترسها و نگرانیهای اسرائیل افزود. سردار
حاجیزاده در آن گفتگو اعلام کرد که «حزبالله توانمندیهای عظیمی در
اختیار دارد که در هر مواجههی احتمالی در آینده، رژیم صهیونیستی را
غافلگیر خواهد کرد. طبق اطلاعات ما تواناییهای حزبالله در سالهای اخیر
افزایش یافته است، تا جایی که میتواند هر هدفی را داخل سرزمینهای اشغالی
با دقتی بسیار بالا و با میزان خطای احتمالی بسیار کم هدف قرار دهد و نابود
کند. کارهایی که شهید حسان اللقیس در حزبالله صورت داده است ورای تصور
صهیونیستهاست و اگر مواجههای رخ دهد، صهیونیستها با شرایطی مواجه خواهند
شد که فکرش را هم نمیتوانند بکنند.»
سردار
حاجی زاده بر این نکته هم تأکید کرد که حزبالله «ثابت کرده است که
تدابیرش در میدان نبرد برای دشمن قابل پیشبینی نیست. این چیزی است که در
جنگ ۳۳ روزه به خوبی آشکار شد. و حزبالله توانایی آن را دارد که چنین
تدابیری را در هر زمان دیگری هم به کار گیرد. حزبالله ظاهری دارد که ای
بسا صهیونیستها آن را بشناسند، اما افراد در سایهای مثل اللقیس و عماد
مغنیة هستند که قادرند کارهایی کنند که در تصور رهبران رژیم صهیونیستی
نمیگنجد.»
در همین چارچوب، تحلیلگر نظامی روزنامهی «اسرائیل
امروز» در مقالهای با عنوان «حزبالله ۲۰۱۳» به بررسی توانمندیهای نظامی و
سازمانی و زیرساختیای پرداخته که حزبالله از انتهای جنگ ۳۳ روزه به آن
رسیده است و در نهایت حزبالله ۲۰۱۳ را اینگونه توصیف کرده است: حزبالله
۲۰۱۳ نیرویی شده است دارای استقلال بیشتر، تسلیحات بیشتر و جرأت و شجاعت
بیشتر؛ به علاوهی آنکه طرق نبردش را هم تغییر داده است.
نویسندهی
این مقاله توصیه کرده که تحولات میدانی جبههی سوریه موجب بی توجهی به
آنچه در لبنان میگذرد و تحولات حزب الله نشود، چراکه حزبالله خطری حقیقی
برای «عمق اسرائیل» است و بلافاصله بعد از آتشبس بعد از جنگ ۳۳ روزه شروع
کرده است به بازسازی خود و تجهیز نیروهایش برای مقابلهی بعدی.
این
تحلیلگر صهیونیست در مقالهاش مینویسند که حزبالله به خوبی از اوضاع
ارتش اسرائیل آگاه است و کاملا درک میکند که جنگ در آینده قطعی است و
مسئله فقط مسئله زمان شروع آن است نه اصل وقوعش، فلذا شروع کرده است به
تنظیم مجدد صفوفش و جذب رزمندگان و جمعآوری سلاح.
نویسندهی
روزنامهی اسرائیل امروز با اشاره به اینکه حزبالله روشهای جنگیای که در
گذشته به کار میگرفته را تغییر داده و در آن تغییرات جوهری و مهمی ایجاد
نموده است، ادامه میدهد که «حزبالله به خوبی بلد است از مسائل، درس و
عبرت بگیرد. این حزب به خوبی جنگ ۳۳ روزه را بررسی کرده است و از آن
درسهای لازم را گرفته است.»
مراکز امنیتی اسرائیلی معتقدند که
قدرت حزبالله برای شلیک موشک به تل آویو و عمق اسرائیل [فلسطین اشغالی]
الان ۱۰ برابر چیزی است که در سال ۲۰۰۶ بوده است. اسرائیل برای مقابله با
این موضوع سراغ سیستم دفاع موشکی موسوم به «گنبد آهنین» رفت که ناکارامدی
آن هم در خلال حملهی آخر اسرائیل به غزه آشکار شد.
البته فقط
تعداد و کمیت موشکهایی که حزبالله در اختیار دارد نیست که موج
بههمریختگی مسئولان امنیتی و نظامی اسرئیل شده و خواب را از آنان گرفته
است، بلکه مهمتر از آن، مسئلهی کیفی این موشکها و سطوح دقتی است که این
موشکها به آن رسیدهاند.
در محافل امنیتی اسرائیل این یک عقیدهی
فراگیر است که اگر تغییری در روش کار اسرائیل ایجاد نشود و عملیاتهای
پیشدستانهی فعالانهای رخ ندهد، حزبالله طی ۵ سال آینده خواهد توانست به
هدف مدنظرش که به دست آوردن توانایی موشکیای متشکل از چندصد موشک نقطهزن
است، دست یابد.
از یک مقام امنیتی اسرائیلی نقل شده که گفته است:
«اگر حزبالله دهها هزار موشک غیردقیق هم داشته باشد چندان مشکلی نیست،
ولی اگر تنها چندصد موشک دقیق در اختیار داشته باشد این بسیار بد خواهد
بود، هرچند تأکید می کنم که نباید همین توانایی موشکی که هماکنون حزبالله
در اختیار دارد را هم دستکم گرفت.»
حزبالله در چارچوب تلاش برای
تسلیح، تلاش دارد که به سیستمهای نظامی بسیار پیشرفته (مثل برخی
سیستمهای ضد هوایی، و موشکهای پیشرفتهی دوشپرتاب) دست یابد. البته
اسرائیلیها معتقدند که حزبالله تا این لحظه هنوز موشکهای زمین به دریا
از نوع «یاخونت» را در اختیار ندارد. کما اینکه مراکز امنیتی اسرائیل (به
گفتهی تحلیلگر نظامی روزنامه اسرائیل امروز) معتقدند حزبالله تا الان به
سیستمهای دفاع هوایی مانند SA-۱۷ (که به آزادی عمل هواپیماهای اسرائیلی
پایان میدهد) دسترسی نیافته است. پیشترها منابع غربی مدعی شده بودند که
اسرائیل به یک کاروان که در حال انتقال چنین موشکهایی از سوریه به لبنان
بوده حمله نموده است (این قضیه در ماه ژانویهی همین رخ داد).
شایان
ذکر است که رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل بنی گانتس اخیرا اعلام کرد که او
حزبالله را تنها حزب شبه سیاسیای می داند که چنین توانمندیهایی دارد،
توانمندیهایی که حتی برخی کشورهای دنیا هم آن را در اختیار ندارند.
طبق
اطلاعات اسرائیلیها، حزبالله بین ۳۰ تا ۴۰ هزار رزمنده در اختیار دارد و
نیروهای نظامیاش را به سه منطقهی فرماندهی تقسیم کرده است: فرماندهی
منطقهی اول در بقاع نزدیکی مرزهای سوریه قرار دارد، فرماندهی منطقهی دوم
در پایتخت، بیروت واقع شده است و فرماندهی منطقهی سوم هم در جنوب است. هر
منطقه و فرماندهی هم طبق نیازها و طریقهی عملش تقسیماتی دارد.
حزبالله
علاوه بر نیروهای نظامیاش، هزاران نیروی غیر نظامی را هم به عنوان «نیروی
احتیاط» در اختیار دارد که منتظرفراخوان هستند، کمااینکه بخشی از
لبنانیها هم همواره درحال آموزش به دست حزبالله هستند تا برای فعالیت در
زمان حاجت و ضرورت تواناییهای لازم را کسب کنند.
و اینجاست که میتوان ساختار وسیع و پویای حزبالله را مشاهده کرد.
منبع: مشرق
معصومه ابتکار رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست در ایام نوروز سال ۱۳۹۳، استان گلستان را به عنوان نخستین مقصد سفر خود انتخاب کرده است.
مسئول روابط عمومی اداره کل حفاظت از محیط زیست استان گلستان در گفتوگو با فارس در گرگان ضمن تائید حضور رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست در استان گلستان، سفر ابتکار به گلستان را یک سفر شخصی و خانوادگی اعلام کرد و گفت: خانم ابتکار همراه خانواده خود برای گذراندن ایام نوروز سفر شخصی را به استان داشته و به این دلیل هیچ ابعاد رسانهای نداشته است.
به صورت طبیعی هر سفر شخصی برای مسئولان در هر نقطهای از ایران اسلامی و حیطه مسئولیتی آنها ناخود آگاه به یک سفر کاری تبدیل خواهد شد و این یک موضوع اجتناب ناپذیر است؛ ضمن اینکه شنیده میشود ابتکار در این سفر قرار است با فعالان محیط زیست و تشکلهای غیر دولتی گلستانی دیدارهایی را هم داشته باشد.
حال در هر صورت که این سفر کاری و یا شخصی باشد، اینکه رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست، استان گلستان را نخستین مقصد سفر خود انتخاب کرده میتواند دو پیام بزرگ را به همراه داشته باشد.
نخستین پیام این سفر در صورتی که قصد سفر همراه خانواده یک سفر شخصی و برای گذراندن ایام نوروز باشد نشان از وجود جاذبههای مناسب و بسیار زیبای استان گلستان دارد که رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست را مجاب کرده تا در نخستین سفر خود در سال ۱۳۹۳ استان گلستان را به عنوان مقصد سفر انتخاب کند.
پیام دوم این سفر در صورتی که این سفر یک سفر کاری بوده و با پوشش یک سفر شخصی انجام شده است میتواند اوج مشکلات زیست محیطی استان گلستان و یا نیاز به بررسی مسائل مهم زیست محیطی استان به صورت غیررسمی را نشان دهد که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست را بر آن داشت تا در نخستین روزهای سال ۱۳۹۳ این استان را مقصد سفر خود انتخاب کند.
هر چند که در ماههای گذشته و پس از سفر رسمی معصومه ابتکار به گلستان و اظهار نظر وی در خصوص جزیره آشوراده، جاده ابر و پروژههای بزرگی که باعث پیشرفت چندوجهی استان گلستان میشود گلایهمندیهای فراوانی را از وی در دل گلستانیها و مسئولان استان به جای گذاشت اما باید دید نتیجه این سفر در روزهای آینده چگونه از دیدگاه خانم ابتکار در دستورات کاری وی نشان داده خواهد شد.
از زمان روی کار آمدن دولت جدید یکی از مسائل حاشیهآفرین، مواضع و اظهارات توهین آمیزی است که توسط برخی جریانها در سخنرانیها و روزنامهها انعکاس یافته است.
دولت به عنوان منتخب اکثریت مردم وظیفه دارد در برابر اهانتهایی که در روزنامهها و سخنرانیها، در داخل یا خارج از کشور، به مردم یا مقدسات صورت می گیرد واکنش نشان داده و از تکرار این موارد جلوگیری به عمل آورد.
اما متأسفانه شاهد هستیم که فارغ از عدم موضع گیری دولت در برابر توهینهای صورت گرفته، در برخی موارد، این توهینها از جانب اعضای دولت یا نزدیکان به رئیس جمهور صورت میگیرد.
اخیراً نیز روزنامه اعتماد در مصاحبه با آیت الله هاشمی رفسنجانی در توهینی آشکار به رأی مردم، دولت دهم را نا مشروع دانسته بود که این موضوع بهانهای شد تا نگاهی به برخی از توهینهای صورت گرفته توسط این جریان داشته باشیم.
رأی ۴۹ درصدی به افراط و بیقانونی
رئیس جمهور در یکی از اظهارات خود در جلسه رأی اعتماد به وزیر ورزش و جوانان که انتقادات فراوانی را نیز به دنبال داشت گفته بود: "مردم در ۲۴ خرداد به افراط، تفریط، خشونت، خودرأیی، تکرأیی، عدم مشورت و عدم تدبیر رأی ندادند و به اعتدال، تدبیر و عقلانیت رأی دادند”[۱]
اولین برداشتی که از صحبتهای رئیسجمهور در مجلس به ذهن متبادر میشود، وصف ۴۹ درصد از مردمی که به ایشان رأی ندادهاند به افراط، خشونت، خود رأیی و…. است.
ترکان: این ۴۹٫۵ درصد آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کردند. این ۴۹٫۵درصد سکوت کردند و نگفتند که تو بیجهت فکر کردی که میتوانی قانون را قبول نداشته باشی
اکبر ترکان مشاور رئیس جمهور نیز همین اعتقاد را در مورد مردمی که به آقای روحانی رأی ندادهاند دارد. وی در یکی از مصاحبههای خود میگوید: ”شما فکر نکنید که یک نفر در مملکت وجود دارد که میگوید من قانون را قبول ندارم بلکه این یک جریان مشخص بود که میگفتند ما قانون را قبول نداریم. اکنون ۴۹٫۵ درصد آرا را شامل میشوند. این ۴۹٫۵ درصد آرا کسانی بودند که در مقابل جریانی که مقابل قانون ایستاد سکوت کردند. این ۴۹٫۵ درصد سکوت کردند و نگفتند که تو بیجهت فکر کردی که میتوانی قانون را قبول نداشته باشی”[۲]
منتقدان بی سواد
البته آقای رئیسجمهور با وجود اینکه قبل از انتخابات و در اظهارات خود از نقد دولت استقبال کرده بودند، منقدان توافقنامه ژنو را بی سواد نامیدند: "میخواهم یک نقد هم نسبت به دانشگاه بکنم؛ البته شما باید نقد کنید. اما من میخواهم بگویم چرا دانشگاه خاموش است؟ چرا یک عده بیسواد که از بخشهایی خاص پول میگیرند باید حرف بزنند اما بزرگان، دانشگاهیان و اساتید ما سکوت میکنند؟ چرا وقتی یک اتفاق بینالمللی رخ میدهد، اساتید نامه خصوصی به رئیسجمهور مینویسند؟ چرا فریاد نمیزنید؟ چرا وارد میدان نمیشوید؟ ما روحیه سقراط وار میخواهیم. کسانی که در مذاکرات ژنو، مذاکره کردند نیز از دانشگاهها هستند و از اساتید دانشگاههای ما به حساب میآیند”[۳]
در موضوع هستهای و توافقنامه ژنو، این تنها توهین دولت یازدهم به منتقدان و مردم نبود. یکی دیگر از موارد توهین به مردم، صحبتهای محمود سریع القلم (کسی که رسانههای دولتی وی را مشاور رئیس جمهور می نامند) در مورد پرسیدن نظر مردم در زمینهی سیاستهای هستهای کشور است: ” خیلی طبیعی است که من غریزی، احساسی و پوپولیستی تربیت بشوم. صدا و سیما هم که چقدر به این جریان کمک می کند، می رود از یک لبو فروش می پرسد نظر شما درباره برنامه هسته ای چیست؟، این خیلی اثر می گذارد.یا یک راننده تاکسی که از ۵ صبح تا ۱۲ شب باید در این خیابان ها بدود تا هزینه ۳ بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد.”[۴]
محمود سریع القلم:یا یک راننده تاکسی که از ۵ صبح تا ۱۲ شب باید در این خیابان ها بدود تا هزینه ۳ بچه دانشجویش را درآورد، سر چهارراه از او می پرسند که نظر شما درباره برنامه هسته ای و مذاکرات ژنو چیست؟ او چه دانشی دارد که یک واکنش منطقی به این سوال بدهد
نحوه توزیع سبدکالا؛ توهین به عزت و کرامت مردم
اما میتوان بزرگترین توهین به مردم ایران در دولت یازدهم را اجرای نامناسب طرح توزیع سبد کالا دانست. طرحی که با شعارهای رئیس جمهور و حامیان وی قبل از انتخابات مبنی بر حفظ کرامت مردم و مخالفت با هدفمندی یارانهها به دلیل ترویج گداپروری منافات داشت.
با وجود اینکه رئیس جمهور در گفت و گویی زنده در صدا و سیما به دلیل اجرای نامناسب این طرح از مردم عذرخواهی کرد، نوبخت سخنگوی دولت با ادبیاتی نامناسب این عذرخواهی را حق رئیس جمهور ندانست و گفت: اشکالات سبد کالا طبیعی بود، دیدید که رئیس جمهور نیز با فروتنی از مردم عذرخواهی کرد در حالی که استحقاقش را نداشت؛ توزیع هزار میلیارد تومان در قالب سبد کالا آنهم در این شرایط کار بسیار دشواری است[۵]
توهین به نمایندگان مجلس
یکی دیگر از مواردی که بستر توهین حامیان دولت را فراهم آورده است، رابطه دولت با مجلس و عدم سعه صدر اعضای دولت و حامیانش در برابر سؤالات و درخواست نمایندگان است.
اکبر ترکان که سابقه توهین به رأی دهندگان غیر از آقای روحانی را در سابقه خود دارد با اشاره به رویکرد نظارتی مجلس شورای و همچنین سوالات نمایندگان از برخی وزرای دولت، می گوید :کسانی که عقلانیت و تدبیر را قبول ندارد مسلم است که مقابل دولت یازدهم خواهند ایستاد [۶]!
وی البته قبل از این نیز هم زمان با جلسات رأی اعتماد، در یادداشتی با عنوان "مردم ببینند” به تهدید نمایندگان مجلس پرداخته بود و حرف نمایندگان را جدا از حرف دل مردم دانسته بود: "رایاعتماد به کابینه رییسجمهوری که منتخب اکثریت مردم است، بزنگاه خوبی است برای محاسبه میزان نزدیکی نظرات نمایندگان با مردمی که به آنها رای دادهاند. فکر خوبی است اگر از مردم عزیز کشورمان خواسته شود که فرمایشات نمایندگانشان را بهدقت گوش کنند. اگر این حرفها، حرف دلشان بود در دور بعدی هم دوباره به آنها رای میدهند. اما اگر نظرات و حرفهای برخی نمایندگان،حرف دل مردمی نیست که به آنها رای دادهاند در دور بعد، در رایدادنشان تجدیدنظر کنند.”
سعید حجاریان یکی از تئورسینهای جبهه اصلاحات و از حامیان رئیس جمهور نیز با ارائه پیشنهادی خواستار اعطای قدرت قانونی به دولت برای انحلال مجلس شد تا به این وسیله هماهنگی سیستم با دولت بیشتر شود: معتقدم حتی اگر قرار باشد قانون اساسی عوض شود، باید شرایطی فراهم شود تا مانند بسیاری از کشورها، دولت بتواند مجلس را منحل کرده و انتخابات زودهنگام برگزار کندتا مردم دوباره رای دهند و سیستمی هماهنگ پدید آورند. نمایندگان برخلاف خواسته مردم حرف بزنند و عمل کنند، بعد آن وقت ببینند آیا مردم حوزههای انتخابیهشان آنها را به شهرشان راه میدهند؟ اگر این کار را بکنند مردم آنها را حتی به شهرشان راه نمیدهند![۷]
سعید حجاریان: باید شرایطی فراهم شود تا مانند بسیاری از کشورها، دولت بتواند مجلس را منحل کرده و انتخابات زودهنگام برگزار کندتا مردم دوباره رای دهند و سیستمی هماهنگ پدید آورند
البته این تنها صحبت عجیب حجاریان در این چند وقت نبود و وی در یکی از مصاحبههای خود در آستانه انقلاب اسلامی با بیان اینکه فساد در دوران شاه گسترده نبود از اصلاح پذیر بودن شاه سخن میگوید: "دقت داشته باشید که فساد در دوران شاه گسترده نبود، بلکه محدود بود به یکسری طبقات خاص، بهخصوص ارتش. اما یک مشکل اصلی دیگر محمدرضا پهلوی این بود که پایگاه اجتماعی نداشت. البته با همه این اوصاف، من معتقدم حتی شاه هم قابل اصلاح بود اما خودش نخواست”[۸]
فائزه هاشمی نیز در این زمینه ساکت نمانده و با بیان اینکه رفتار نمایندگان مجلس با دولت تند، بیمنطق و افراطی است ادعا می کند که چون دیگر نمیتوانند از دولت پول و کارت هدیه بگیرند، در برابر اقدامات دولت مقاومت میکنند. وی همچنین به اعضای کابینه حسن روحانی توصیه میکند «دولت لازم نیست به مجلس پاسخگو باشد و اگر وا بدهند، تا آخر باید وا بدهند.»[۹]
روزنامههای زنجیرهای و توهین به مقدسات
در کنار موارد ذکر شده، از زمان روی کار آمدن دولت جدید بار دیگر شاهد فعال شدن جریان هتاک به مقدسات دینی در روزنامهها و جلسات سخنرانی هستیم. جریانی که اهانتها و اقداماتشان در تعرض به احکام و اصول اسلامی در دولت اصلاحات، اعتراض و انتقادات فراوان از جانب مردم، طلاب و مراجع تقلید را به دنبال داشت.
شروع فعالیت مجدد این جریان را میتوان از درج مقاله توهین آمیز در روزنامه بهار دانست. بعد از این انتشار مطلبی با عنوان «بیاعتباری شهادت زنان مصداق تبعیض جنسی است» در روزنامه قانون ابعاد بیشتری از فعالیتهای جریان هتاک را نمایان ساخت. با این وجود اقدام و موضع گیری مؤثری از جانب دولت برای مقابله با این جریان صورت نپذیرفت.
ادامه هتاکیها در روزنامه آسمان و با غیرانسانی خوانده شدن حکم قصاص توسط هرمیداس باوند اتفاق افتاد که واکنش گسترده مراجع تقلید و روحانیون را به دنبال داشت. در این مورد هم واکنشی مؤثر از جانب دولت و وزارت ارشاد صورت نمی پذیرد تا اینکه قوه قضائیه به موضوع ورود پیدا کند و این روزنامه را توقیف کند.
غیرانسانی خواندن حکم قصاص توسط هرمیداس باوند در روزنامه آسمان
برخی از کارشناسان سیاسی معتقدند که اگر وزارت ارشاد در برابر توهین روزنامه های بهار و قانون اقدام قاطع و مؤثری انجام داده بود، شاهد هتاکی روزنامه آسمان به مقدسات دینی نبودیم.
با وجود انتظاری که مبنی بر موضع گیری و محکومیت اینگونه توهینها توسط رئیس جمهور وجود داشت، ایشان بدون اشاره مستقیم به این روزنامهها، خواهان احترام رسانهها به مقدسات دینی، مذهبی، ملی و قومی کشور شد . با این حال هم زمان با صحبتهای رئیس جمهور خبرهای توهین به نهاد خانواده و تعرض به برخی احکام دینی در یک نشریه فمنیستی در دانشگاه تهران منتشر میشود.[۱۰]
سخنرانیهای جنجالی
سخنرانی و اظهارات توهین آمیز سعید رضوی فقیه و مصطفی ملکیان را باید در راستای همین جریان هتاک در روزنامههای کشور دانست. رضوی فقیه در اظهاراتی در همدان با توهین به مقامات عالی و دیکتاتوری خواندن نظام گفته بود: این حکومت علوی، امروز میثم تمارش بابک زنجانی و مالک اشترش هم سعید مرتضوی است، پس اگر ما حکومت اموی تأسیس میکردیم قرار بود با چه کسانی مواجه بشویم!؟[۱۱]
سعید رضوی فقیه؛ عضو سابق دفتر تحکیم وحدت
مصطفی ملکیان نیز در صحبتهای خود به صراحت قرآن را ساخته پیامبر(ص) دانسته و وجود دروسی مانند معارف اسلامی در دبیرستانها و دانشگاه های کشور را مورد ریشخند قرار می دهد و میگوید: "در دانشگاه های اروپا مثل این درسهای عمومی که ما داریم، مثل درسهای معارف ما که خیلی ضرورت دارد (می خندد و حضار نیز می خندند)، آنها به دانشجویان خود تفکر انتقادی می آموزند.”[۱۲]
ملکیان سخنان شاذ خود را به اوج رسانده و می گوید که چیزی به نام اسلام وجود ندارد، آن چه هست مسلمین است! "غیر از مسلمانان چیزی به نام اسلام وجود ندارد. اسلام یک شبه واقعیت است.” او با این بیان خواسته است تا عمل کردن به اسلام را ناممکن جلوه داده و سپس راه را برای معنویت مسؤولیتگریز و تن پرورانه خود یا همان پروژه موسوم به "عقلانیت و معنویت” بگشاید. پروژه ای که اساس آن تقابل با دین و دینورزی به عنوان امری مانع عقلانیت -به زعم باطل ملکیان- است.
مصطفی ملکیان: غیر از مسلمانان چیزی به نام اسلام وجود ندارد. اسلام یک شبه واقعیت است
مقایسه جمهوری اسلامی با رژیم شاه
اما صحبتهای توهین آمیز در زمینه مقایسه جمهوری اسلامی و رژیم شاه از زبان هاشمی رفسنجانی که خود را یکی از بزرگان انقلاب و نظام معرفی میکند، از همه عجیبتر به نظر میرسد. وی در یکی از سخنرانیهای خود در جمع دستاندرکاران حوزه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به الگوبرداری اساس نامه دانشگاه آزاد از اساس نامهای که برای حسینیه ارشاد نوشته شده بود تا رژیم شاه نتواند آن را تصرف کند اظهار داشت: رژیم شاه حسینیه ارشاد را تصرف نکرد ولی نظام اسلامی دانشگاه آزاد را تصرف کرد.[۱۳]