«تنها دو روز پس از همکاری بیسابقه مجلس و پیامرسانی اتحاد محور این قوه
با دولت جدید، رفتاری از سوی دولت سر زد که اگر نشان از دهنکجی به حمایت
مجلس نباشد، به گونهای برخورد مجلس را زیر سؤال میبرد».سایت رویش نیوز با
انتشار این مطلب نوشت: روحانی که شعارش و نوع معرفی اعضای دولتش به مجلس،
طلوع جدیدی داشت و از پایان کش و قوسهای بچگانه و بیثمر دو قوه مقننه و
مجریه که مشخصا متضرر آن تنها مردم بودند، حکایت میکرد اما رویهای را در
پیش گرفته که آن چنان خوش به نظر نمیرسد.
در حالی که با رأی اعتماد
بیسابقه و حتی با اغماض از برخی کاستیهای جدی در کابینه، مجلس به اعضای
دولت روحانی رای اعتماد داد، انتظار بر این بود که دولت، ملاحظات و خطوط
قرمز مجلس را در نظر بگیرد اما امروز رفتارهایی از رئیس جمهور سر میزند که
خلاف وعدهها و شعارهایش است و از اعتدال و میانهروی خبری نیست.این تحلیل
میافزاید: انتصاب نجفی به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث
فرهنگی، نه آن که نشان از قحطالرجال در دولت دارد که نشان از یک پیمان
عمیق اتوبوسی با همراهان دولت تدبیر و امید دارد چرا که در هر صورت باید
افراد نشانهدار در جایی سمتی داشته باشند.
این اقدام، بسیاری از
سیاسیون و البته اصولگرایانی را که مینوشتند و مصاحبه میکردند و فریاد
میزدند که باید همکاری صد درصدی با دولت داشت و باید همه کابینه رای
اعتماد بگیرند، را انگشت به دهان کرد.در ادامه این تحلیل آمده است: اینکه
از دولت روحانی انتظار داشته باشیم رفتاری دلچسب اصولگرایان داشته باشد، جز
به بیراهه رفتن و دور خوردن در این بازی دشوار ثمری ندارد. شاید برخی از
نمایندگان بایستی طعم تلخ نتیجه این بازی را میچشیدند تا بفهمند افرادی چه
راحت سرشان را با الفاظ و قسم و دروغ طوری گرم کردند تا عملکردشان در فتنه
عظیم 88 از ذهن مجلس اصولگرای ما برود و حالا ببیند عجب کلاهی سرش رفت!!
رویش
نیوز مینویسد: واقعیت این است که دولت یازدهم با ایدهآلهای اصولگرایانه
فاصله زیادی دارد (البته کمتر از یک دولت اصلاحطلب و افراطی) و تحلیلگران
و مخصوصا نمایندگان باید با تدبیر بیشتری تعامل خود را با دولت تنظیم کنند
که هم چوب لای چرخش نگذارند و هم اجازه عدول از آرمانها را ندهند.در
پایان تحلیل مذکور میخوانیم: قطعا اگر این رفتار از شخص احمدینژاد سر
میزد و شخصی که موفق به کسب رای اعتماد از مجلس برای تصدی یک وزارتخانه
نشده است را به سمت معاون خود منصوب مینمود زمین باید دهان باز میکرد و
احمدینژاد را با ساختمان پاستور میبلعید! چرا؟ چون به مجلس توهین شده
بود.
«تنها دو روز پس از همکاری بیسابقه مجلس و پیامرسانی اتحاد محور این قوه
با دولت جدید، رفتاری از سوی دولت سر زد که اگر نشان از دهنکجی به حمایت
مجلس نباشد، به گونهای برخورد مجلس را زیر سؤال میبرد».سایت رویش نیوز با
انتشار این مطلب نوشت: روحانی که شعارش و نوع معرفی اعضای دولتش به مجلس،
طلوع جدیدی داشت و از پایان کش و قوسهای بچگانه و بیثمر دو قوه مقننه و
مجریه که مشخصا متضرر آن تنها مردم بودند، حکایت میکرد اما رویهای را در
پیش گرفته که آن چنان خوش به نظر نمیرسد.
در حالی که با رأی اعتماد
بیسابقه و حتی با اغماض از برخی کاستیهای جدی در کابینه، مجلس به اعضای
دولت روحانی رای اعتماد داد، انتظار بر این بود که دولت، ملاحظات و خطوط
قرمز مجلس را در نظر بگیرد اما امروز رفتارهایی از رئیس جمهور سر میزند که
خلاف وعدهها و شعارهایش است و از اعتدال و میانهروی خبری نیست.این تحلیل
میافزاید: انتصاب نجفی به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث
فرهنگی، نه آن که نشان از قحطالرجال در دولت دارد که نشان از یک پیمان
عمیق اتوبوسی با همراهان دولت تدبیر و امید دارد چرا که در هر صورت باید
افراد نشانهدار در جایی سمتی داشته باشند.
این اقدام، بسیاری از
سیاسیون و البته اصولگرایانی را که مینوشتند و مصاحبه میکردند و فریاد
میزدند که باید همکاری صد درصدی با دولت داشت و باید همه کابینه رای
اعتماد بگیرند، را انگشت به دهان کرد.در ادامه این تحلیل آمده است: اینکه
از دولت روحانی انتظار داشته باشیم رفتاری دلچسب اصولگرایان داشته باشد، جز
به بیراهه رفتن و دور خوردن در این بازی دشوار ثمری ندارد. شاید برخی از
نمایندگان بایستی طعم تلخ نتیجه این بازی را میچشیدند تا بفهمند افرادی چه
راحت سرشان را با الفاظ و قسم و دروغ طوری گرم کردند تا عملکردشان در فتنه
عظیم 88 از ذهن مجلس اصولگرای ما برود و حالا ببیند عجب کلاهی سرش رفت!!
رویش
نیوز مینویسد: واقعیت این است که دولت یازدهم با ایدهآلهای اصولگرایانه
فاصله زیادی دارد (البته کمتر از یک دولت اصلاحطلب و افراطی) و تحلیلگران
و مخصوصا نمایندگان باید با تدبیر بیشتری تعامل خود را با دولت تنظیم کنند
که هم چوب لای چرخش نگذارند و هم اجازه عدول از آرمانها را ندهند.در
پایان تحلیل مذکور میخوانیم: قطعا اگر این رفتار از شخص احمدینژاد سر
میزد و شخصی که موفق به کسب رای اعتماد از مجلس برای تصدی یک وزارتخانه
نشده است را به سمت معاون خود منصوب مینمود زمین باید دهان باز میکرد و
احمدینژاد را با ساختمان پاستور میبلعید! چرا؟ چون به مجلس توهین شده
بود.
تیمهای حفاظت همواره از نزدیکترین افراد به مقامات مسئول محسوب میشوند و از این جهت ناگفتههای آنان مورد توجه قرار می گیرد و زوایای رسمی و غیر رسمی زندگی یک مسئول بیشتر نمایان میشود. سرتیم رئیس جمهور از سال 84 تا 86 به بیان بخشهایی از این زوایا پرداخته است.
خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس- سردار جهانگیر داییحامد از سال 84 به مدت دو سال مسئولیت تیم حفاظت رئیس جمهور را بر عهده داشت. از آنجایی که وی در مقاطع و لحظههای مختلف در کنار محمود احمدی نژاد بوده، از لحاظ تاریخی میتواند شاهد خوبی بر مشی و عملکرد شخصی و مدیریتی رئیس جمهور در طول دو سال اول ریاست جمهوری باشد. در این مصاحبه تلاش کردیم که زیاد سوال نپرسیم، بلکه با طرح هر سوال، بیشتر شنونده خاطرات و ناگفته ها باشیم. آنچه می خوانید، مشروح گفتگوی خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با سردار داییحامد است که در سالگرد سوم تیر (انتخاب محمود احمدی نژاد با ریاست جمهوری) انجام شده است تا به عنوان شواهدی در تاریخ ملت ایران ثبت شود: * فارس: از سوم تیر سال 84 که آقای احمدینژاد رئیس جمهور شد، مهمترین مسئله ای که تیم حفاظت ایشان با آن مواجه بودند، چه بوده است؟ - وضعیت کاری ما نسبت به دوران 20 سال قبل خیلی متفاوت بود. شخصیت ها و مسئولانی که در سالیان گذشته با آنها کار می کردیم، با ما در تعامل بودند و دیدگاه های حفاظتی را رعایت می کردند. می دانید که حفاظت برای انجام کار خود چارچوب ها و قواعدی دارد که باید رعایت شود. دیدگاه مردمی آقای احمدی نژاد با این مسایل متفاوت بود و ما باید از متن مردم با مردم در تعامل صددرصد بودیم که هماکنون هم این تلاشها در تیم حفاظت رئیس جمهور جریان دارد. ما هم در آن دوسال تمام سوابق کاری خود را گذاشتیم تا در آن شرایط که سخت ترین شرایط کاری ما بود، بهترین عملکرد را داشته باشیم. باید حفاظت را در دل مردم انجام می دادیم؛ جایی که از همه اقشار هستند و ممکن است افرادی در آنها نفوذ کرده باشند. مثلا در استادیوم همه جور افراد برای تماشا می آیند ولی بعضی تماشاگرنماها می آیند و جمع را به هم میزنند. در دل مردم هم چنین افرادی هستند و آسیب های اینچنینی وجود دارد که باید در عین حال که کار قوی انجام می دادیم، روانشناسی هم میکردیم تا افرادی که تهدید محسوب می شدند، شناسایی شوند. رییس جمهور میگفت من میخواهم در دل مردم باشم و مرا از مردم جدا نکنید. دراینجا کار ما سختترین حالت را به خود می گرفت؛ هم میخواستیم حفاظت را انجام دهیم و هم ایشان از مردم جدا نشوند. شرایط سختی بود که با لطف خدا و همت بچه ها کار به پیش رفت. به دهها استان و شهر و روستا سفر کردیم که سخت ترین دوران کار ما در زمان ریاست جمهوریها بود. از آشیانه جمهوری اسلامی که پروازهای سران از آنجا انجام می شود، می گفتند که در 11 ماه، تعداد "سورتی" ماموریتهای یگانی ما در دوران آقای احمدی نژاد بیشتر از 8 سال ریاست جمهوری آقای خاتمی و نیز 6 ماه آخر دولت آقای هاشمی بود. 6 ماه آخر دولت آقای هاشمی به لحاظ کارها و پروژه هایی که برای افتتاح می رفت، بسیار زیاد بود. پس حساب کنید که 11 ماه کار در این دولت با دو دوره 8 ساله مقایسه میشود. هر برنامه و پروژه ای که ما انجام می دهیم، خود یک عملیات است. در عملیات های جبهه و جنگ هم می دیدم که چقدر کار می برد. اما سختترین دوره مسوولیت نیروهای حفاظت رئیس جمهور در این دوره است. کار ما حدود 11 - 12 شب تمام میشد و تازه بعضی شبها به منزل آقای احمدی نژاد در میدان 72 (نارمک) می رفتیم که در آنجا انبوهی از جمعیت منتظرند که ایشان بیاید و به مشکلات آنها رسیدگی شود. آنجا هم دو سه ساعت می ایستادند و به تک تک این مراجعه کنندگان رسیدگی می کردند و نامه ها را می گرفتند؛ تازه حدود 2 شب کار تمام می شد و ایشان برای استراحت به منزل می رفتند و شاید یکی دو ساعت بیشتر استراحت نمی کردند و صبح زود ساعت 5 یا 6 هم بیرون می رفتیم. یعنی ما در 24 ساعت شاید بالغ بر 20- 21 ساعت کار میکردیم و 2- 3 ساعت استراحت می کردیم. تازه ما یکی دو ساعت استراحت میکردیم اما نیروهای دیگر تازه پستشان شروع می شود. این نشان دهنده حجم کاری بالای آقای احمدی نژاد است. من چون تقریبا با همه آقایان کار کردم و در دوره آقای هاشمی هم بودم می توانم بگویم که پرکارترین روزها و سخت ترین کارهای نیروهای حفاظتی در دوره آقای احمدی نژاد بوده و هست. هر روز کار ایشان را می شود با یک هفته کار آقایان به لحاظ حجم کار مقایسه کرد. ما مانده ایم که این همه توان را از کجا می آورد. خواب ندارد، غذا ندارد؛ بچه ها را از پا می اندازد. من خودم یکی از پرکارترین افراد مجموعه بودم ولی نسبت به ایشان مانده بودم که چه کنم. چون ایشان توان مضاعفی داشته و دارد که این چیزی جز عنایت خدا نیست. ما در استان ها و شهرهای مختلف، خوراک و غذای ایشان را می دیدیم، چون به هر حال کنترل مواد غذایی مقام مسئول همواره بر عهده نیروهای حفاظتی است. ایشان یک سوم یا یک چهارم غذایی که برایشان می آورند را می خوردند. گوشت و مرغ و این جور چیزها هم نمیخورد؛ به چند جهت، یکی به علت اینکه قشر مستضعف نمیتوانند از این چیزها بخورند. آقای احمدی نژاد همیشه بحث های اخلاقی را خیلی رعایت کرده اند.مثلا اینکه حتما با وضو باشند. یک وقتی در فشار کار میدیدیم که ایشان از خستگی خوابش می برد. اما بلافاصله مقداری آب میخواست و حتی در هلی کوپتر وضو میگرفت. یا وقتی که در سفر استانی به محل مراسم می رسیم، جدا از اینکه سریع نماز را می خواندند، اگر میزبان بگوید ابتدا غذا صرف کنید و بعد به میان مردم بروید، این کار را نمیکرد و بلافاصله به میان مردم میرفت چون اعتقاد دارد مردمی که اینجا ایستاده اند ناهار نخورده اند و درست نیست ما غذا بخوریم. حتی وقتی سخنرانی هم تمام می شود، غذا نمی خورد و می گفت مردم هنوز به خانه نرسیده اند و در بالگرد غذا میخورد. پزشکان به ما اشاره میکردند که آقای احمدی نژاد باید بحث غذا و استراحت را رعایت کند چون فشار کار، ایشان را از پا می اندازد. ما سعی می کردیم به صورت غیر مستقیم این نکته را رعایت کنیم. در دوران ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد کار نیروهای حفاظت ایشان در شرایط سختی طی می شود. ایشان به خاطر دید مردمی و برای خدمتگذاری سر از پا نمی شناسد؛ من با بسیاری از مسئولان کار کردم ولی به این شکل کسی را ذوب در کار و خدمت ندیدم. من همان نکتهای که آقای بهشتی اشاره میکردند و می گفتند ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت را در آقای احمدینژاد دیدم. چیزی که در شعار و عمل شهید بهشتی دیدم، در آقای احمدی نژاد هم عملا دیدم که در خدمت سر از پا نمیشناسد. آقای رئیس جمهور نسبت به دیدگاههای آرمانی حضرت امام (ره) خیلی پایبند هستند. تمام نکات ریزی که حضرت امام میگفتند ایشان عملیاتی میکنند و چیزی را از قلم نمیاندازد و سعی میکند تمام آن دیدگاه ها و نظرات مقام معظم رهبری را جامه عمل بپوشانند. به دلیل همین پایبندی، رهبری از ایشان حمایت ویژهای کردند. برخی احزاب و گروه های سیاسی وقتی این پرکاری را میبینند میخواهند آن را زیر سوال ببرند چون این پرکاری، آنها را زیر سوال میبرد. بعضی ها دنبال این بودند که بگویند حکومت با دین قابل جمع نیست اما تجربه این دولت نشان میدهد این تجربه توسط فردی دین محور و ولایتمدار موفق است.
ادامه مطلب