ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

این دهن‌کجی پاداش اعتماد مجلس است?!?!


«تنها دو روز پس از همکاری بی‌سابقه مجلس و پیام‌رسانی اتحاد محور این قوه با دولت جدید، رفتاری از سوی دولت سر زد که اگر نشان از دهن‌کجی به حمایت مجلس نباشد، به گونه‌ای برخورد مجلس را زیر سؤال می‌برد».سایت رویش نیوز با انتشار این مطلب نوشت: روحانی که شعارش و نوع معرفی اعضای دولتش به مجلس، طلوع جدیدی داشت و از پایان کش و قوس‌های بچگانه و بی‌ثمر دو قوه مقننه و مجریه که مشخصا متضرر آن تنها مردم بودند، حکایت می‌کرد اما رویه‌ای را در پیش گرفته که آن چنان خوش به نظر نمی‌رسد.

در حالی که با رأی اعتماد بی‌سابقه و حتی با اغماض از برخی کاستی‌های جدی در کابینه، مجلس به اعضای دولت روحانی رای اعتماد داد، انتظار بر این بود که دولت، ملاحظات و خطوط قرمز مجلس را در نظر بگیرد اما امروز رفتارهایی از رئیس جمهور سر می‌زند که خلاف وعده‌ها و شعارهایش است و از اعتدال و میانه‌روی خبری نیست.این تحلیل می‌افزاید: انتصاب نجفی به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، نه آن که نشان از قحط‌الرجال در دولت دارد که نشان از یک پیمان عمیق اتوبوسی با همراهان دولت تدبیر و امید دارد چرا که در هر صورت باید افراد نشانه‌دار در جایی سمتی داشته باشند.

این اقدام، بسیاری از سیاسیون و البته اصولگرایانی را که می‌نوشتند و مصاحبه می‌کردند و فریاد می‌زدند که باید همکاری صد درصدی با دولت داشت و باید همه کابینه رای اعتماد بگیرند، را انگشت به دهان کرد.در ادامه این تحلیل آمده است: اینکه از دولت روحانی انتظار داشته باشیم رفتاری دلچسب اصولگرایان داشته باشد، جز به بیراهه رفتن و دور خوردن در این بازی دشوار ثمری ندارد. شاید برخی از نمایندگان بایستی طعم تلخ نتیجه این بازی را می‌چشیدند تا بفهمند افرادی چه راحت سرشان را با الفاظ و قسم و دروغ طوری گرم کردند تا عملکردشان در فتنه عظیم 88 از ذهن مجلس اصولگرای ما برود و حالا ببیند عجب کلاهی سرش رفت!!

رویش نیوز می‌نویسد: واقعیت این است که دولت یازدهم با ایده‌آل‌های اصولگرایانه فاصله زیادی دارد (البته کمتر از یک دولت اصلاح‌طلب و افراطی) و تحلیلگران و مخصوصا نمایندگان باید با تدبیر بیشتری تعامل خود را با دولت تنظیم کنند که هم چوب لای چرخش نگذارند و هم اجازه عدول از آرمان‌ها را ندهند.در پایان تحلیل مذکور می‌خوانیم: قطعا اگر این رفتار از شخص احمدی‌نژاد سر می‌زد و شخصی که موفق به کسب رای اعتماد از مجلس برای تصدی یک وزارتخانه نشده است را به سمت معاون خود منصوب می‌نمود زمین باید دهان باز می‌کرد و احمدی‌نژاد را با ساختمان پاستور می‌بلعید! چرا؟ چون به مجلس توهین شده بود.

این دهن‌کجی پاداش اعتماد مجلس است?!?!


«تنها دو روز پس از همکاری بی‌سابقه مجلس و پیام‌رسانی اتحاد محور این قوه با دولت جدید، رفتاری از سوی دولت سر زد که اگر نشان از دهن‌کجی به حمایت مجلس نباشد، به گونه‌ای برخورد مجلس را زیر سؤال می‌برد».سایت رویش نیوز با انتشار این مطلب نوشت: روحانی که شعارش و نوع معرفی اعضای دولتش به مجلس، طلوع جدیدی داشت و از پایان کش و قوس‌های بچگانه و بی‌ثمر دو قوه مقننه و مجریه که مشخصا متضرر آن تنها مردم بودند، حکایت می‌کرد اما رویه‌ای را در پیش گرفته که آن چنان خوش به نظر نمی‌رسد.

در حالی که با رأی اعتماد بی‌سابقه و حتی با اغماض از برخی کاستی‌های جدی در کابینه، مجلس به اعضای دولت روحانی رای اعتماد داد، انتظار بر این بود که دولت، ملاحظات و خطوط قرمز مجلس را در نظر بگیرد اما امروز رفتارهایی از رئیس جمهور سر می‌زند که خلاف وعده‌ها و شعارهایش است و از اعتدال و میانه‌روی خبری نیست.این تحلیل می‌افزاید: انتصاب نجفی به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، نه آن که نشان از قحط‌الرجال در دولت دارد که نشان از یک پیمان عمیق اتوبوسی با همراهان دولت تدبیر و امید دارد چرا که در هر صورت باید افراد نشانه‌دار در جایی سمتی داشته باشند.

این اقدام، بسیاری از سیاسیون و البته اصولگرایانی را که می‌نوشتند و مصاحبه می‌کردند و فریاد می‌زدند که باید همکاری صد درصدی با دولت داشت و باید همه کابینه رای اعتماد بگیرند، را انگشت به دهان کرد.در ادامه این تحلیل آمده است: اینکه از دولت روحانی انتظار داشته باشیم رفتاری دلچسب اصولگرایان داشته باشد، جز به بیراهه رفتن و دور خوردن در این بازی دشوار ثمری ندارد. شاید برخی از نمایندگان بایستی طعم تلخ نتیجه این بازی را می‌چشیدند تا بفهمند افرادی چه راحت سرشان را با الفاظ و قسم و دروغ طوری گرم کردند تا عملکردشان در فتنه عظیم 88 از ذهن مجلس اصولگرای ما برود و حالا ببیند عجب کلاهی سرش رفت!!

رویش نیوز می‌نویسد: واقعیت این است که دولت یازدهم با ایده‌آل‌های اصولگرایانه فاصله زیادی دارد (البته کمتر از یک دولت اصلاح‌طلب و افراطی) و تحلیلگران و مخصوصا نمایندگان باید با تدبیر بیشتری تعامل خود را با دولت تنظیم کنند که هم چوب لای چرخش نگذارند و هم اجازه عدول از آرمان‌ها را ندهند.در پایان تحلیل مذکور می‌خوانیم: قطعا اگر این رفتار از شخص احمدی‌نژاد سر می‌زد و شخصی که موفق به کسب رای اعتماد از مجلس برای تصدی یک وزارتخانه نشده است را به سمت معاون خود منصوب می‌نمود زمین باید دهان باز می‌کرد و احمدی‌نژاد را با ساختمان پاستور می‌بلعید! چرا؟ چون به مجلس توهین شده بود.

واکنش معاون احمدی نژاد به بخشنامه معاون روحانی


غلامحسین الهام، معاون احمدی نژاد در دولت دهم، با اشاره به حقوقدان بودن حسن روحانی، رئیس جمهور؛ در یادداشتی نسبت به صدور بخشنامه 107394 در تاریخ 15 مرداد ماه از سوی اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور واکنش نشان داد و نوشت: تصورم این است که این بخشنامه بدون اطلاع رییس جمهور صادر شده است.
  این یادداشت که با عنوان نقدی حقوقی بر یک بخشنامه تنظیم شده است بدین شرح است: 1- رئیس جمهور محترم جناب آقای روحانی در یکی از مناظره های انتخاباتی جمله ای را بیان کردند که در حافظه ملت احتمالا ماندگار خواهد شد و چه بسا این جمله در جلب آرای وی نیز تاثیر بسزایی داشته است و آن سخن کلیدی این بود: "من حقوقدانم، سرهنگ نیستم".
 
این عبارت انگیزه ای است که بخشنامه 107394 مورخ 15/5/1392 معاون اول ایشان را با توجه به شأن حقوقدانی رئیس جمهور و کاملا از منظر حقوقی مبانی چنین اختیاری و آثار حقوقی آن صرف نظر از هر نوع مصادیق مصوبات به ارزیابی پرداخت و به تبعات آن در روند مدیریت کشور در آینده و آثار بین المللی آن در تعاملات فراملی توجه کرد. هرچند تصورم این است که این بخشنامه بدون اطلاع رییس جمهور صادر شده است.
 
2- بخشنامه مزبور حاوی چندین موضوع است، البته این بخشنامه را با بخشنامه دیگری به شماره 107392 درمورد طرح مهرآفرین صادر شده است اشتباه نکنید. موضوع و موضع این یادداشت بخشنامه راجع به طرح مهرآفرین نیست که البته آن نیز در جای خود قابل بحث است.
یکی از موضوعات مورد توجه آن بخشنامه چنین است:
 
کلیه وزارتخانه ها، سازمانها و موسسات و شرکتهای دولتی و سایر دستگاه های اجرایی اکیدا از تداوم اجرای "تصویب نامه ها و تصمیم نامه هایی که از 1/3/1392 توسط دولت، کمیسیون ها، وزرا و نمایندگان ویژه یا شوراهای عالی صادر شده و مراجع ذیربط نسبت به آن اظهارنظر ننموده اند و نیز اجرای قراردادهایی که به استناد به مصوبات فوق منعقد شده، خودداری نمایند."
 
همانگونه که ملاحظه می شود مصوبات مورد نظر بوسیله مراجع قانونی یعنی دولت جمهوری اسلامی و یا کمیسیون های خاص دولت طبق اصل 138 قانون اساسی و یا شوراهای عالی مانند شورای عالی اداری مطابق قوانین مربوط ، به تصویب رسیده اند. در حقیقت مرجع تصویب کننده دارای مشروعیت و صلاحیت بوده و اعتبار حقوقی آن در وضع چنین مقرراتی محل تردید یا تشکیک قرار ندارد. آیا معاون اول رئیس جمهور می تواند اجرای مصوبات هیئت وزیران و آنچه در حکم مصوبات مزبور است و قانون اساسی در اصل 138 بدان تصریح دارد را متوقف نماید؟ و یا این مصوبات را فاقد اعتبار توصیف کرده و برای اجرای آنها تنفیذ مجدد آنها را بوسیله دولت بعد، ضروری بداند؟
 
"هیئت دولت" نهاد و ترکیب خاصی متشکل از رئیس جمهور و وزیران است که یکی از ارکان کشور محسوب شده و اختیارات آن مبتنی و متکی بر قانون اساسی است. این مصوبات حتی بوسیله رئیس جمهور قابل توقف و تغییر نیست و اگر رئیس جمهور چنین تصمیمی داشته باشد ناگزیر باید از طریق دولت اقدام نماید.
 
اصولا مرجع دیگری جز مرجع تصویب کننده که دولت است، حق اصلاح، تغییر، نسخ و یا توقف مصوبه را ندارد، تنها دیوان عدالت اداری حق ابطال و نه تغییر، اصلاح و یا توقف اجراء را دارد.
 
مجلس شورای اسلامی هم در حدود اختیارات قانونگذاری می تواند مبادرت به وضع قانون کند و چنانچه قانون مصوب موجب مغایرت مصوبه دولت با قانون گردد، قانون حاکم بر مصوبه دولت خواهد شد. معاون اول رئیس جمهور که اختیارات او ناشی از رئیس جمهور بوده، بالاستقلال- جز در مواردی که قانون اساسی امری را محول نموده باشد- حقی نسبت به تصرف در مصوبات دولت ندارد. در هیچ یک از مقررات و نیز قانون اساسی معاون اول، "قائم مقام" دولت در اتخاذ تصمیماتی از جنس آنچه در بخشنامه ذکر شده، محسوب نشده است.
 
3- در یک نظام حقوقی، مصوبات نهادهای قانونگذار یا وضع کننده مقررات، قائم به تصویب کنندگان نیست تا با انقضای دوره حاکمیت آنها، یا برکناری و حتی عزل، مصوبات آنها بی اعتبار قلمداد گردد. پس قانون یا مصوبه ای بعد از تصویب و نهایی شدن، هویت و موجودیتی مستقل از وضع کنندگان و پدیدآورندگان خود داشته و حیات مستمر پیدا می کند. به طور مثال قوانین مصوب مجالس مختلف از آغاز مشروطه تاکنون مادام که نسخ یا اصلاح نشده باشند به همان ترتیب وضع شده، معتبر خواهند بود. همین حکم در مورد مصوبات دولت نیز جاری است به گونه ای که مصوبات دولت های گذشته حتی دولت های قبل از انقلاب مادام که بوسیله مراجع صالح به هر دلیلی از جمله مغایرت با شرع یا قانون اساسی یا قوانین مصوب بعدی، نقض یا نسخ نشوند، معتبر خواهند بود. کما اینکه در همه دستگاه ها و سازمانها به همین گونه عمل می شود.
 
آیا برای ملت عزیز و شریف ایران سوال برانگیز نخواهد بود که چگونه است که مصوبات دولت "هویدا" مادام که به وسیله مراجع صالح ابطال نشده اند، لازم الاجرا هستند ولی مصوبات دولت جمهوری اسلامی دوره احمدی نژاد غیرقابل اجرا شده اند؟!!
 
کدام قانون از قانون اساسی تا قوانین عادی و کدام حکم شرعی به معاون اول رئیس جمهور چنین اختیاری اعطا کرده است تا با اراده شخصی و یا تصورات فردی، حرکت قانون در کشور را متوقف کند؟
 
4- آن بخش از بخشنامه که تصریح می کند اجرای مصوباتی که در مورد آنها اظهارنظر نشده است، متوقف شوند، نقض آشکار اصل 138 قانون اساسی است چرا که مطابق این اصل اعتبار اجرایی مصوبات منوط به تایید رئیس مجلس شورای اسلامی یا نهاد نظارتی دیگری همچون سازمان بازرسی کل کشور یا دیوان عدالت اداری و امثال آن نیست. این بخش از اصل 138 قانون اساسی تصریح می کند:
 
"تصویب نامه ها و آیین نامه های دولت و مصوبات کمیسیون های مزبور در این اصل، ضمن ابلاغ برای اجرا، به اطلاع رئیس مجلس شورای اسلامی می رسد ... "
 
در کجای قانون اساسی اعتبار مصوبه دولت متوقف به اظهار نظر رئیس مجلس است؟ مگر حتی طبق مقررات عادی و رویه های جاری، رئیس مجلس در مورد تایید مصوبات نظری ابراز می کند؟ وظیفه رئیس مجلس صرفا اعلام مغایرت است و نه تایید و یا اعلام نظر به طور مطلق.
بخشنامه معاون اول در واقع بدعتی حقوقی وضع نموده و بر خلاف قانون اساسی اعتبار مصوبات دولت را ساقط کرده است. آیا ایشان توجه دارند که بر سر شاخ بن می برند؟
 
5- بخش دیگری از بخشنامه ناظر به مصوباتی است که مورد ایراد اصل 138(یعنی ایراد رئیس مجلس) واقع شده اند. بدیهی است که طبق قانون اساسی و حتی قانون عادی، این مصوبات با ایراد رئیس مجلس نه ابطال می شوند و نه بلافاصله اعتبار اجرایی خود را از دست می دهند بلکه به موجب همان قانون عادی- علی رغم آنکه در مورد انطباق این قانون با اصل 138، اشکالات جدی مطرح است- بعد از انقضای زمان خاصی که در قانون ذکر شده در صورت عدم تجدیدنظر دولت در همان حدود مغایرت و نه  بطور کلی، ملغی الاثر می شوند. استفاده از تعبیر ملغی الاثر حتی با التفات به عدم امکان اعلام بطلان مصوبه به دلیل مغایرت با قانون اساسی مورد استفاده قرار گرفته است چرا که استفاده از واژه ابطال یا بطلان، آشکارا مغایر قانون اساسی بوده و حتما قانونگذار مفهوم خاصی از ملغی الاثر مد نظر داشته که با ابطال متفاوت است. اگرچه دامنه تعریف آن مشخص نشده است. دستور توقف کلی اجرای یک مصوبه که به نحو جزیی مورد ایراد قرارگرفته و چه بسا در همان مورد هم تجدیدنظر شده باشد، نقض دیگری از اصل 138 قانون اساسی است که بخشنامه مبادرت به آن نموده است.
 
6- نکته عجیب دیگر در این بخشنامه توقف اجرای قراردادهایی است که به موجب مصوبات ذکر شده منعقد گردیده اند. این دستور، نقض حقوق ناشی از قرارداد و تضییع حقوق دولت و طرف های قرارداد است. معاون اول رئیس جمهور چگونه بدون حکم محکمه و مراجع صالح قضایی اعتبار قراردادهای داخلی و احیانا بین المللی بین دولت و طرف های دیگر را از بین برده و یکطرفه به توقف قرارداد حکم نموده است؟ این امر به حقوق مسلم طرفین آسیب زده و چه بسا خسارتهای ناشی از آن را به ملت تحمیل کند، این هزینه های تحمیلی غیرقانونی و غیرحقوقی به ملت را چه کسی باید جبران کند؟ البته این در فرض بخشنامه است، نه صادر کننده بخشنامه و نه این جانب نمی توانیم تصریح کنیم اصولا قراردادی وجود داشته یا نه؟
 
ولی بخشنامه مجوز آن را صادر کرده است و خسارات محتمل ناشی از آن نیز بر مردم قابل تصور است. از آثار بین المللی و خسارات ناشی از آن نیز نباید غفلت کرد. چرا که بدون توجه و احصای موارد و مصادیق به صورت کلی تمامی این قراردادها متوقف شده اند. از سوی دیگر این بی ثباتی در تصمیمات حقوقی دولت و ملت خسارت بزرگ دیگری است و مغایر با سیاست اعلامی آقای رئیس جمهور است که در تبلیغات انتخابی به حق، "آرامش را چون انرژی هسته ای حق مسلم مردم دانسته اند". بالاخره از 1/3/1392 چه اتفاقی افتاده است که از این تاریخ دولت دهم فاقد مشروعیت شده باشد؟  و قبل و بعد آن چنین نبوده است!
 
7- بدون ورود در قصد و انگیزه و داوری خاص بویژه در مورد رکن معنوی و صرفا جهت تطبیق رکن مادی این اقدام با قانون، ناگزیر به ماده  576 قانون مجازات اسلامی توجه می دهم که با وجود مسئولیت بخشنامه مزبور می تواند مصداقی از آن باشد:
"چنانچه هر یک از صاحب منصبان و مستخدمین و مامورین دولتی و شهرداریها در هر رتبه و مقامی که باشد از مقام خود سوء استفاده نموده و از اجرای اوامر کتبی دولتی یا اجرای قوانین مملکتی و یا اجرای احکام یا اوامر مقامات قضائی یا هرگونه امری که از طرف مقامات قانویی صادر شده باشد جلوگیری نماید به انفصال از خدمات دولتی از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد."
 
انتظار از رئیس جمهور محترم در آغاز کار آن است که از رفتار نظام مند غیرقانونی و مغایر قانون اساسی به جد جلوگیری نموده و بخشنامه غیرقانونی را لغو نمایند و دولت را با بدعت حقوقی آغاز نکنند.
 
از خداوند متعال در طی راه دشواری که پیش رو دارند برای ایشان توفیق و توان مسالت دارم.

تصاویر/دیداراقشار مردم با احمدی نژاد

اینها نشان از چیست؟ ای کسانیکه میگویید احمدی نژاد روزهای آخر تنها ماند اینها نشان چیست...
مردم با مراجعه به منزل محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق در منطقه نارمک با وی دیدار و گفتگو می کنند.

ناگفته‌های سرتیم حفاظت احمدی‌نژاد از سال 84 تا 86


تیم‌های حفاظت همواره از نزدیکترین افراد به مقامات مسئول محسوب می‌شوند و از این جهت ناگفته‌های آنان مورد توجه قرار می گیرد و زوایای رسمی و غیر رسمی زندگی یک مسئول بیشتر نمایان می‌شود. سرتیم رئیس جمهور از سال 84 تا 86 به بیان بخشهایی از این زوایا پرداخته است.

خبرگزاری فارس: ناگفته‌های سرتیم حفاظت احمدی‌نژاد از سال 84 تا 86

خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس- سردار جهانگیر دایی‌حامد از سال 84 به مدت دو سال مسئولیت تیم حفاظت رئیس جمهور را بر عهده داشت. از آنجایی که وی در مقاطع و لحظه‌های مختلف در کنار محمود احمدی نژاد بوده، از لحاظ تاریخی می‌تواند شاهد خوبی بر مشی و عملکرد شخصی و مدیریتی رئیس جمهور در طول دو سال اول ریاست جمهوری باشد. در این مصاحبه تلاش کردیم که زیاد سوال نپرسیم، بلکه با طرح هر سوال، بیشتر شنونده خاطرات و ناگفته ها باشیم. آنچه می خوانید، مشروح گفتگوی خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با سردار دایی‌حامد است که در سالگرد سوم تیر (انتخاب محمود احمدی نژاد با ریاست جمهوری) انجام شده است تا به عنوان شواهدی در تاریخ ملت ایران ثبت شود: * فارس: از سوم تیر سال 84 که آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور شد، مهمترین مسئله ای که تیم حفاظت ایشان با آن مواجه بودند، چه بوده است؟ - وضعیت کاری ما نسبت به دوران 20 سال قبل خیلی متفاوت بود. شخصیت ها و مسئولانی که در سالیان گذشته با آنها کار می کردیم، با ما در تعامل بودند و دیدگاه های حفاظتی را رعایت می کردند. می دانید که حفاظت برای انجام کار خود چارچوب ها و قواعدی دارد که باید رعایت شود. دیدگاه مردمی آقای احمدی نژاد با این مسایل متفاوت بود و ما باید از متن مردم با مردم در تعامل صددرصد بودیم که هم‌اکنون هم این تلاشها در تیم حفاظت رئیس جمهور جریان دارد. ما هم در آن دوسال تمام سوابق کاری خود را گذاشتیم تا در آن شرایط که سخت ترین شرایط کاری ما بود، بهترین عملکرد را داشته باشیم. باید حفاظت را در دل مردم انجام می دادیم؛ جایی که از همه اقشار هستند و ممکن است افرادی در آنها نفوذ کرده باشند. مثلا در استادیوم همه جور افراد برای تماشا می آیند ولی بعضی تماشاگرنماها می آیند و جمع را به هم می‌زنند. در دل مردم هم چنین افرادی هستند و آسیب های اینچنینی وجود دارد که باید در عین حال که کار قوی انجام می دادیم، روانشناسی هم می‌کردیم تا افرادی که تهدید محسوب می شدند، شناسایی شوند. رییس جمهور می‌گفت من می‌خواهم در دل مردم باشم و مرا از مردم جدا نکنید. دراینجا کار ما سخت‌ترین حالت را به خود می گرفت؛ هم می‌خواستیم حفاظت را انجام دهیم و هم ایشان از مردم جدا نشوند. شرایط سختی بود که با لطف خدا و همت بچه ها کار به پیش رفت. به دهها استان و شهر و روستا سفر کردیم که سخت ترین دوران کار ما در زمان ریاست جمهوری‌ها بود. از آشیانه جمهوری اسلامی که پروازهای سران از آنجا انجام می شود، می گفتند که در 11 ماه، تعداد "سورتی" ماموریت‌های یگانی ما در دوران آقای احمدی نژاد بیشتر از 8 سال ریاست جمهوری آقای خاتمی و نیز 6 ماه آخر دولت آقای هاشمی بود. 6 ماه آخر دولت آقای هاشمی به لحاظ کارها و پروژه هایی که برای افتتاح می رفت، بسیار زیاد بود. پس حساب کنید که 11 ماه کار در این دولت با دو دوره 8 ساله مقایسه می‌شود. هر برنامه و پروژه ای که ما انجام می دهیم، خود یک عملیات است. در عملیات های جبهه و جنگ هم می دیدم که چقدر کار می برد. اما سخت‌ترین دوره مسوولیت نیروهای حفاظت رئیس جمهور در این دوره است. کار ما حدود 11 - 12 شب تمام می‌شد و تازه بعضی شبها به منزل آقای احمدی نژاد در میدان 72 (نارمک) می رفتیم که در آنجا انبوهی از جمعیت منتظرند که ایشان بیاید و به مشکلات آنها رسیدگی شود. آنجا هم دو سه ساعت می ایستادند و به تک تک این مراجعه کنندگان رسیدگی می کردند و نامه ها را می گرفتند؛ تازه حدود 2 شب کار تمام می شد و ایشان برای استراحت به منزل می رفتند و شاید یکی دو ساعت بیشتر استراحت نمی کردند و صبح زود ساعت 5 یا 6 هم بیرون می رفتیم. یعنی ما در 24 ساعت شاید بالغ بر 20- 21 ساعت کار می‌کردیم و 2- 3 ساعت استراحت می کردیم. تازه ما یکی دو ساعت استراحت می‌کردیم اما نیروهای دیگر تازه پستشان شروع می شود. این نشان دهنده حجم کاری بالای آقای احمدی نژاد است. من چون تقریبا با همه آقایان کار کردم و در دوره آقای هاشمی هم بودم می توانم بگویم که پرکارترین روزها و سخت ترین کارهای نیروهای حفاظتی در دوره آقای احمدی نژاد بوده و هست. هر روز کار ایشان را می شود با یک هفته کار آقایان به لحاظ حجم کار مقایسه کرد. ما مانده ایم که این همه توان را از کجا می آورد. خواب ندارد، غذا ندارد؛ بچه ها را از پا می اندازد. من خودم یکی از پرکارترین افراد مجموعه بودم ولی نسبت به ایشان مانده بودم که چه کنم. چون ایشان توان مضاعفی داشته و دارد که این چیزی جز عنایت خدا نیست. ما در استان ها و شهرهای مختلف، خوراک و غذای ایشان را می دیدیم، چون به هر حال کنترل مواد غذایی مقام مسئول همواره بر عهده نیروهای حفاظتی است. ایشان یک سوم یا یک چهارم غذایی که برایشان می آورند را می خوردند. گوشت و مرغ و این جور چیزها هم نمی‌خورد؛ به چند جهت، یکی به علت اینکه قشر مستضعف نمی‌توانند از این چیزها بخورند. آقای احمدی نژاد همیشه بحث های اخلاقی را خیلی رعایت کرده اند.مثلا اینکه حتما با وضو باشند. یک وقتی در فشار کار می‌دیدیم که ایشان از خستگی خوابش می برد. اما بلافاصله مقداری آب می‌خواست و حتی در هلی کوپتر وضو می‌گرفت. یا وقتی که در سفر استانی به محل مراسم می‌ رسیم، جدا از اینکه سریع نماز را می خواندند، اگر میزبان بگوید ابتدا غذا صرف کنید و بعد به میان مردم بروید، این کار را نمی‌کرد و بلافاصله به میان مردم می‌رفت چون اعتقاد دارد مردمی که اینجا ایستاده اند ناهار نخورده اند و درست نیست ما غذا بخوریم. حتی وقتی سخنرانی هم تمام می شود، غذا نمی خورد و می گفت مردم هنوز به خانه نرسیده اند و در بالگرد غذا می‌خورد. پزشکان به ما اشاره می‌کردند که آقای احمدی نژاد باید بحث غذا و استراحت را رعایت کند چون فشار کار، ایشان را از پا می اندازد. ما سعی می کردیم به صورت غیر مستقیم این نکته را رعایت کنیم. در دوران ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد کار نیروهای حفاظت ایشان در شرایط سختی طی می شود. ایشان به خاطر دید مردمی و برای خدمتگذاری سر از پا نمی شناسد؛ من با بسیاری از مسئولان کار کردم ولی به این شکل کسی را ذوب در کار و خدمت ندیدم. من همان نکته‌ای که آقای بهشتی اشاره می‌کردند و می گفتند ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت را در آقای احمدی‌نژاد دیدم. چیزی که در شعار و عمل شهید بهشتی دیدم، در آقای احمدی نژاد هم عملا دیدم که در خدمت سر از پا نمی‌شناسد. آقای رئیس جمهور نسبت به دیدگاه‌های آرمانی حضرت امام (ره) خیلی پایبند هستند. تمام نکات ریزی که حضرت امام می‌گفتند ایشان عملیاتی می‌کنند و چیزی را از قلم نمی‌اندازد و سعی می‌کند تمام آن دیدگاه ها و نظرات مقام معظم رهبری را جامه عمل بپوشانند. به دلیل همین پایبندی، رهبری از ایشان حمایت ویژه‌‌ای کردند. برخی احزاب و گروه های سیاسی وقتی این پرکاری را می‌بینند می‌خواهند آن را زیر سوال ببرند چون این پرکاری، آنها را زیر سوال می‌برد. بعضی ها دنبال این بودند که بگویند حکومت با دین قابل جمع نیست اما تجربه این دولت نشان می‌دهد این تجربه توسط فردی دین محور و ولایتمدار موفق است.

ادامه مطلب

ادامه مطلب ...